سلام من احساس بدی نسبت به خودم دارم فکر میکنم آدم و عالم ازن سوء استفاده میکنن.رئیسم حقوقم رو نمیده و ماههاست که امروز و فردا میکنه مردی که دوستش دارم به بچگانه ترین شکل ممکن فریبم میده و من بهش نمیگم که دیگه خسته شدم مردی که ادعا میکنه دوستم داره یک عالمه کار سرم میریزه و من برای اینکه آدم بد ماجرا نباشم قبول میکنم دوستی که سالهاست ندیدمش و یه شهر دیگه است ساعت 2 نصفه شب زنگ میزنه که صبح زود براش یه کاری بکنم.خواهرم وسایلی رو که خودم لازم دارم میبیره و یه تشکرم نمیکنه احساس حماقت میکنم دلم میخواد بمیرم.دلم می خواد بی حرم و شجاع باشم دلم میخواد کسی باشم که نیستم نمیدونم چرا اینقدر من بی عرضه هستم