سلام من ۱۷سالمه به درس خیلی اهمیت میدم و اجازه نمیدم هیچ چیزی منو از مسیر اصلیم دور کنه یه خاستگار دارم که البته چطور بگم یکم برای من عجیبه کسی که لیسانس میکروب شناسی داره و توی آزمایشگاه مشغول به کاره چرا باید از من خاستگاری کنه توی این شش ماه خوب خودشو ثابت کرده و صادقانه میگه من دخترتونو دوست دارم و بعد این قضیه مطرح شد که اگه من راضی باشم(چون تو خانوادمون فقط درباره پسر تحقیق میکنن و اصلا هیچ اصراری برای ازدواج نداریم)خلاصه اگه من راضی باشم این قضیه بمونه برای چند سال بعد که من کنکورمو بدم.ایشون با دانشگاه رفتن من هم مشکلی ندارن و حتی میگن گواهی نامه بگیرم با ماشین خودشون میتونم برم دانشگاه و بیام.اما تنها مشکلش اینه که وضعیت مالی خانوادشون از ما خیلی ضعیف تره و ایشون اول زندگی هیچ چیزی ندارن فقط یه ماشین.و بعد من همیشه حس میکنم بیماری ذهنی دارم چون همش میگم اینو رد کنم شاید بهتر از این بیاد ..من از حجاب پوشش چادری هستم و آرایش هم نمیکنم یا گهگاهی یکم ولی تاالان چهار تا خاستگار داشتم که فکر میکردن من ۱۸-۱۹سالمه!