مامانم همش عصبانیم میکنه همش تحقیر میکنه مامان بابام چند ساله جدا شدن مامانم همش میگه خنگی شبیه باباتی در آینده بی عرضه میشی تهش نمیتونی تو این دنیا زندگی کنی تنبلی ، مفت خوری جز گریه کردن هیچی بلد نیستی ،هر بار میخوام کاریو شروع کنم نمیزاره همش بهم میگه نمیتونی چون دست و پاچلفتی و بی عرضه ای همش بهم میگه کاش بدنیا نمی اوردمت با بقیه مقایسم میکنه همش بهم میگه کافی نیستم و کاش یک نفر دیگه دخترش بود
خواهرام همش بهم میگن کاش سقط میشدی و بدنیا نمیومدی بهم میگن یک موجود بدرد نخور اضافم ک هیچی جز گریه کردن بلد نیست همش میگن ازت بدمون میاد کاش خواهرمون نبودی مامانمم همینو میگه همش تو زندگیم دخالت میکنن حتی انتخاب رشتمو خانوادم انجام دادن من حتی نمیتونم شغل مورد علاقمو انتخاب کنم و هر بار میخوام با مامانم منطقی صحبت کنم نمیزارع بهم میگه چرا انقد زر میزنی انقد فیلم بازی نکن و بی حیا و نمک نشناس نباش ،نمیزاره جواب خواهرامو بدم اگه ب خواهر بزرگترم جواب بدم بهم میگه * زرزرو احمقم و تا * هفته باهام دعوا میکنه ،بخاطر افت تحصیلیم چند ساله افسردگی دارم چند بار سعی کردم خودکشی کنم ولی نشد برای همین هر وقت ناراحت میشم با تیغ دست و پامو زخمی میکنم سر دعواها با مامانم خواهرام همش دخالت میکنن از من متنفرن دیگه نمیخوام زنده باشم من ۱۷ سالمه و هنوز هیچ غلطی تو زندگیم نکردم خیلی خستم
از یک طرف فشار درسی،از یک طرف فشار خانواده و از یک طرف فشار آینده و فقیری ما خیلی وضعیت مالیمون بده
هر بار عصبی میشم و با کسی دعوا میکنم نمیتونم از خودم دفاع کنم فقط گریه میکنم خیلی حالم بده هر شب گریه میکنم
مامانم میگه کاش زودتر گورتو گم کنی من ن از نظر پدر شانس آوردم ن مادر اگه کسی اینو می خونه لطفا بدون آگاهی بچه دار نشه و زندگی بچشو خراب نکنه