سلام و وقت تون بخیر امیدوارم خوب باشید ، ازتون خواهش میکنم از تجربیات و علم و دانش تون منو راهنمایی کنید
من مدت ۶ ماهه که نامزد کردم ، اوایل همه چیز خوب بود و ایشون خارج از کشور زنده گی میکنن ، اما ملاک من واسه ازدواج خارج بودن ایشون نبود ، این وصلت خیلی سنتی بوده اما در طی این سه ماه رفتار نامزدم خیلی عوض شد و اصلیت خودشون رو ، رو کردن به شدت آدم سخت گیر هستند با اینکه من در خانواده آزاد و اجتماعی بزرگ شدم و برای من خیلی سخته اینکه یکباره در قفس قرار بگیرم، ایشون روی کوچک ترین حرف ها دعوا های خیلی بدی راه میندازن
و اخلاقیات مون اصلا به هم نمیخوره و نمیسازه ، من احساس خورد و خمیر شدن میکنم و احساس میکنم منو سرکوب میکنه
اما از سمت خانواده فشار بدی سرمه چون میگن هر طور شده باید با این آدم ازدواج کنی و این اجبار برام خیلی سنگین هست ، من چون قبلا نامزد کردم و جدا شدم الان حقی به من نمیدن و میگن این بار باید تا بری حتی شده برو ازدواج کن بعد طلاق بگیر
اما من واقعا احساس خوب ندارم و کلا بیمار و افسرده شدم
خواهش میکنم راهی اگر میدونید بهم کمک کنید چون فکر میکنم اگر مسیری نباشه مرگ آخرین راه خلاصی از این وضع است