از همین اول، مثل یه شخصیت سلطه گر باهاش رفتار کن تا نامادری ات سلطه پذیر بشه... وای که اگه الان به گذشته برگردم، دست و پای زن بابام رو می بستم و یه قلاده به گردنش می انداختم و مجبورش می کردم که تا وقتی توی اون خونه هستم، بردگی من رو بکنه... از ده سالگی تا ۲۳ سالگی که از خونه بابام رفتم، ۱۳ سال با یه نامادری زندگی کردم. زنی که فقط ده سال از من بزرگ تر بود. واقعا برام جهنم بود. خدا نصیب هیچ کس نکنه.