من سال 401 کنکور ریاضی رشته مهندسی شهرسازی یزد قبول شدم ولی من از این رشته متنفر بودم
خلاصه که با کلی جنگ و دعوا پدر و مادرم راضی شدن که من دوباره کنکور بدم
من کنکور زبان دادم و متاسفانه با کمال تعجب دیدم زده مردود شدم فقط دانشگاه آزاد مترجمی آوردم :((
پدر و مادرم خیلی بهم فحش دادن و من حالم خیلی خراب و داغونه میترسم
بابام میگه دانشگاه آزاد بری هیچ فایده ای نداره تو به هیچ جا نمیرسی.
احساس پوچی شدیدی میکنم
من یه بازنده و بی عرضه * به تمام عیارم
مامانمم همینطور فکر میکنه
میگه من هر تصمیمی بگیرم تو زندگیم گند میزنم
دیگه نمیدونم چی بگم.