سلام. من یه دخترم ۱۸ سالمه و از سال اول دبیرستان تنها رفیقم یه دختر همجنسگرا بود و خب یو جورایی میشد بگی دو جنسه هستش . خیلی باهم خوب بودیم و تنها رفیقای هم بودیم . سال دوم دبیرستان یه اکیپ تشکیل دادیم و کلا همه جا اکیپمون باهم بود تا اینکه دیدم رفیقم بیشتر از من داره با بقیه صمیمی میشه . احساس خطر میکردم و حسودی زیااادی داشتم . انقدری که هرشب گریه میکردم . اونجا بود که فهمیدم خیلی دوسش دارم و یه جورایی به شدت بهش وابسته شده م . خودشم اینو فهمیده بود و من بالاخره تصمیم گرفتم بهش اعتراف کنم . بعداز اینکه حرفام باهاش تموم شد ، اون به من گفت که هیچ علاقه ای بهم نداره و نمیخواد باهم باشیم . واقعا قلبم خیلی شکست . خودش من رو با کاراش وابسته کرد و بعد میزد زیر همه چی . تا قبل اینکه بهش اعتراف کنم من تو گوشیش با عنوان ( باب میلم ) سیو بودم و خب خیلی باهام مهربون بود . اما بعد از اعترافم همه چی خراب شد و اون روز به روز از من بیشتر فاصله میگرفت .
سال سوم دبیرستان ، همون اکیپمون کاری کردن که من و رفیقم از هم جدا شدیم برای مدتی . اما خب من بازم رفتم سراغش و انقدر باهاش حرف زدم که حداقل رابطه مون در حد رفیق باقی بمونه. چون طاقت دوری ازش رو نداشتم و این فاصله داشت دیوونه م میکرد . و خب تا حدودی هم موفق شدم . اما رابطه مون دیگه هیچوقت مثل قبل نشد و من هنوز هم حسرت * لحظه بودن کنارش رو دارم .
رفیق فابش یکی دیگه س و خب یه جورایی هنوزم از هم دوریم . خیلی ناراحت بودم تا اینکه چند روز پیش بهم پیام داد و گفت که ازم خوشش اومده و میخواد باهم باشیم اما نیاز به زمان داره تا با خودش کنار بیاد . خیلیییی خوشحال بودم و هر لحظه میرفتم پیاماشو میخوندم که نکنه خواب بوده باشه . واقعا برام ارزش داشت و حس خوبی داشتم . بعد از چند روز وقتی دوباره دراین باره ازش سوال کردم ، گفت که نتونسته با خودش کنار بیاد و منو نمیخواد . و اونجا بود که کاملا خورد شدم . قلبم واقعا شکست . حس کردم منو به بازی گرفته و برای احساسم اصلا ارزشی قائل نیست . با اینکه خیلی ازش ناراحتم اما خب نمیتونم ازش دل بکنم و هرروز دارم بیشتر از روز قبل عاشقش میشم و نمیدونم باید چکار کنم . لطفا کمکم کنید