با سلام من زنی ۵۲ ساله هستم و متاهل کاری کردم که مدام احساس گنا و پشیمانی دارم وباعث شد شان خودم پیش مادر دامادم به شدت پایین بیارم. قبل از مراسم ساعتای ۲ من رفتم پیش مادر دامادم که ایشون هم زنی تقریبا هم سن من هستن که باهم بریم آرایشگاه .رفتم پیشش بعد از پذیرایی مشغول آماده شدن شد که من ایشون عریان دیدم فقط یک شورت سوتین تنشون بود یک حس عجیبی بهم دست شبیه تحریک بود.
که یهو بلتد شدم رفتم تو اتاق زل زدم به پشتش یهو برگشت گفت چی شده وایسادم از بدنش تعریف کردن از پوست سفید که لبخند زد اومد بغلم کرد توی همون حالت تپش قلب گرفتم که متوجه شد گفت چته .نفهمیدم چکار کردم فقط ازش لب گرفتم ....سرم گذاشتم روی سینه اش که ایشونم تحریک شد سوتینش باز کرد نشست روی تخت هیچ کاری انجام نداد منم شروع خوردن سینه هاش کردم که خودش دراز کشید شرتش در اورد منم شروع کردم اونجاش رو لیس زدن تا ارضا شد .بلند شد خودش جمع جور کرد دیگه صحبتی بینمون نشد و شب عروسی با عذاب وجدان بعد از فروکش کردن هیجان طی کردم چند روز بعدش مادر داماد م بهم پیغام داد به زبونت نیاز دارم که جواب ندادم زنگ زد که بیا بهش گفتم پشیمونم اونم گفت خودت شروع کردی حالا پشیمونی من که کاری نکردم خودت شروع کردی از بالا تا پایین منو لیس زدی آخرشم جفت پاهام بوسیدی .حالا طلبکار هم هستی.وایساد تحقیرم کردن گفت من تا حالا زبون دهن هیچ زنی به اونجام نخورده بود تا تو پیدات شد الان منم به نیاز انداختی و... که من قطع کردم تلفن دیگه چوابش ندادم اما الان حس تحقیر شدن دارم و عذاب وجدان و حالم خوب نیست.