من سیزده سالمه.نه ماه تا تونستن منو عذاب دادن تا از هم جداشن.دکتر به من گفت یه سکته مغزی و یه سکته قلبی رو رد کردی.خلاصه از یه پسره ۱۳ ساله ۲۰ سال عقلم بزرگ تره.حالا مادر و پدرم از هم جداشدن.من با مادرم زندگی میکنم و به بابام نیاز عاطفی ندارم.پدرم عاشق یه خانم دیگه شده و میدونم فقط برای رابطه جنسی میخوادش.ماردمم هم با وکیلش ازدواج کرده و من رو توپذیرایی ول میکنن و میرن تو اتاق درم قفل میکنن زیر درهم میپوشونن.حتما خبری از رابطه جنسیه دیگه!
مادرم و پدرم دیگه برام معنی ندارن.دیگه هیچ کدوم رو نمیخوام.من مادر و پدر بچگی هام رو میخوام نه این نامرد هایی که هستند رو.