سلام.من یک نوجوان ۱۳ ساله هستم.من نمی تونم دوستی پیدا کنم.در حقیقت وقتی می خوام برم دوست پیدا کنم یه چیزی مانع ام میشه.با خودم می گم بهتره پیششون نرم.شاید اونا منو دوست نداشته باشند.شاید اونا منو نخوان.من خیلی تنهام.من فقط توی مدرسه اینجوریم.کل زنگ تفریح تنهام.یه جا میشینم و کتاب می خونم.در حقیقت من کتاب نمی خونم فقط کتاب دستمه و دارم فکر می کنم که چی می شد من هم دوست داشتم.نمی تونم بگم من خجالتی هستم.چون توی فامیل من خیلی خوبم.با دختر خاله هام هستم و هیچ مشکلی ندارم.من دوست دارم مثل نوجوانای دیگه کلی دوست پیدا کنم و باهاشون باشم و حرف بزنم.به خاطر این موضوع از مدرسه متنفر شدم.من درسم خوبه و توی مدرسه * خاص درس می خونم و نمی خوام این موضوع به درسام لطمه بزنه.حتی خجالت می کشم به مامانم این موضوع رو بگم تا کمکم کنه.وقتی توی مدرسه اردو می زارن من نمیرم.چون با خودم میگم من اونجا چکار کنم؟اونایی میرن که کلی دوست دارن و باهم خوش می گذرونن.معاونم به یکی از بچه ها گفت مبینا خیلی تنهاست.هیچ دوستی نداره.تو اگه باهاش دوست بشی من نمره انضباطت رو ۲۰ میدم.اونم قبول کرده و برای چند مدتی باهام بود.بعد این موضوع رو بهم گفت.من هم باهاش قطع رابطه کردم.چون اون با اراده * خودش با من دوست نشد.در کل داغونم کمکم کنین