درود بر شما
بنده یک نوجوان 16 ساله از اصفهان شهرستان شاهین شهر هستم و کلاس دهم کاردانش رشته تعمیر و مونتاژ کامپیوتر هستم
خدمت شما عرض کنم که حدودا موقعی که یک کودک پنج ساله بودم و می رفتم مهدکودک با مرور زمان با دید جوراب ساقه دار یک دختر دست به خودارضایی زدم و متوجه نشدم این بیماری ناگهانی چگونه به وجود آمد
بعد به مرور زمان این مورد را عادت کردم و در سن پنج سالگی با دیدن هرگونه جورابی در پای دختران دست به خودارضایی زدم البته بی خبر از پدر و مادر و یواشکی از خانواده در اتاق خالی به عنوان مثال موقعی خانه * مادربزرگم می رفتم دو خاله * بزرگتر و کوچک تر که تازه نزدیک جوانی شان بود پس از رسیدن شان از مدرسه و دانشگاه با دیدن ساقه و رنگ جوراب ها شان مواجه می شدم با تن عرق و بودی بد جوراب شان که مواجه می شدم دست به خودارضایی می زدم
و پس از رفتن به آمادگی این کار کمتر شد
بعد به مرور زمان از کلاس دوم با دیدن پای پسران با رنگ های ثابت مثلا مشکی و ...دست به خودارضایی می زدم اما کمتر بعد از این که با دیدن دوست مادرم مواجه شدم می دیدم که دوست مادرم بیشتر موقع رفتن به بیرون و هر روز با کفش مشکی و جوراب خاکستری ساقه بلند می رفت بیرون و پس از دیدن جوراب های دوست مادرم و بوی بد بیشتر دست به خودارضایی می زدم همینطور که سن 7 سالگی و 9 سالگی ام را به این بیماری به یاد ندارم و کلاس چهارم که 10 سال سن داشتم دقیق به یاد ندارم اما یک معلم خانم قد بلند و تیپ آراسته که با چکمه یا کفش ورزشی که تماشا می کردم و بیشتر که در نماز خانه * مدرسه می نشستم و امتحان می دادیم بیشتر در موقع امتحان با دیدن جوراب ساقه بلند زن معلم مان تحریک می شدم و دوست داشتم دست به خودارضایی بزنم که دقیق آن دوران را به یاد ندارم
کلاس پنجم که بودم دقیق به یاد ندارم اما فکر نکنم که به ای کار دست می زدم
کلاس ششم شدید شروع کردم وقتی دخترخاله ام مدرسه اش نزدیک منزل ما بود و هر روز در آنجا زندگی می کرد با پوشش جوراب هایشان بیشتر موجب تحریک می شدم و دست به خودارضایی می زدم چونکه نه پس از رفتن به مدرسه، بیرون رفتن جوراب و کفش به پا داشت و دقیقه یه دقیقه به یاد جوراب هایشان خودارضایی می کردم و موقعی شدید تر شد که جوراب هاش و کفش هاش بوی بد می گرفت و به خصوص پاها بدتر دست به خودارضایی می زدم و موقعی دوستش را دعوت می کرد منزل ما دوستش هم مانند خودش همیشه مواقع بیرون رفتن جوراب پاش می کرد و جوراب های دوستش سفید ثابت بود و بسیار کثیف یا با کفش با با پوتین بعد بدتر دست به خودارضایی می زدم و بعد از اینکه رفتم کلاس هفتم بدتر بدتر شدم نه بلکه با دیدن جوراب هم کلاسی هایم با رنگ ثابت روبه رو می شدم دوباره بدتر دست به خودارضایی می زدم و به خصوص با دید دوباره جوراب های پای دخترخاله ام و به خصوص دخترخاله کوچکم که یک سال از من بزرگتر بود تماشا کردم که جوراب های این دخترخاله ام خیلی کثیف بود و با رنگ قهوه ای پر رنگ یا خاکستری بود بدتر دست به خودارضایی می زدم و حس می کردم که این ها امکان داره به عنوان پلیس دستگیرم کنند چونکه دیگه خیلی روانی شدم و از کلاس هشتم و نهم بدتر بدتر شدم و دقیقه به دقیقه پا و جوراب هرگونه زنی را که می دیدم چه بزرگ چه هم سن و سال خودم دست به خودارضایی می زدم و به پای بیشتر دخترخالم نگاه می کردم و دست به خودارضایی می زدم چونکه چندین بار جوراب مشکی، سفیدو...بیشتر در پاهای زنان می دیدم و دست به کار های خوداضایی و ناپسند می زدم بعد کم کم هم که به مهمانی می رفتم و به پاهای دخترخاله، دخترعمو، خاله و...تماشا می کردم و تحریک می شدم انسانی هیز و ...نیستم اما روانی شدم کمکم کنید کمکم کنید کمکم کنید بدطور شدت پیدا کردم هرچقدر هم که سعی کردم ترک کنم توانایی نداشتم و به خاطر پوشش پاهای بانوان روزی ده بار خودازضایی می کنم به پدر و مادرم هم نگفتم این موضوع را اما موضوع خودارضایی را گفتم من را بردند روانپزشک و دستگاه به من وصل کردند و قرص خوردم بی فایده بود اما راجب این موضوع که با دید جوراب زنان در روز خودارضایی می کنم هیچ چیزی در میون نذاشتم بریدم از این بیماری بریدم تا این که موفق شدم به شما مراجعه کنم کمکم کنید چونکه تازه دوباره به پای دخترخاله ام با جوراب کثیق روبه رو شدم و ذهنم را درگیر کرده خواب مناسبی ندارم و حس می کنم بخاطر این کار دستگیر میشم کمکم کنید.