سلام شهرام هستم ۳۲ ساله لیسانس برق
سه ساله با خانومی مطلقه که یه دختره پشت کنکور داره و ۶ سال از من بزرگتره آشنا شدم و یک و نیم سال اخیر باهم صیغه هستیم. از نظر اخلاق و رفتار و مهربونی و خانومی واقعا هیچی کم نداره... از نظر مذهبی و اعتقادات مثل خودمه... از نظر چهره و فیزیک هم متوسط و خوبه
خونه رهن کرده و توی بسته بندی کار میکنه و کارش سخته و حقوقش هم کمه ... خانوادش شمال هستن و توی شهر ما کار میکنه و کسی رو نداره
من هر جور میتونستم توی این مدت کمکش کردم کمک مالی کردم بیرون خیلی باهم رفتیم براش وسیله خریدم کاراشو انجام دادم
خیلی بهم عادت خیلی خیلی دوستم داره و خیلی بهم احتیاج داره نبودنم رو نمیتونه تصور و تحمل کنه
منم دوستش دارم خیلی مهربون و دوست داشتنیه تنها گذاشتنش برام خیلی سخته و شایدم فاجعه باشه
نمیدونم چیکار کنم ؟ آیا میتونم باهاش ازدواج کنم ؟ راهش چیه ؟
اگه غیر ممکنه چطور میتونم ترکش کنم ؟ چطور ازش جدا شم
آخه تنها موندش هم از نظر روحی و عاطفی سخته براش هم مالی و اجتماعی
چیکار باید بکنم خواهشا راهنمایی کنید.......؟؟؟