سلام
خانم 44ساله هستم 11ساله ازدواج کردم و 1پسر 8 سال دارم
سنتی ازدواج کردم و شناخت قبلی نداشتم اما زندگی ام چنان خوب و مهربان و عاطفی بود که زبانزد فامیل هستیم.همسرم چنان در ابراز محبت استادی می کند که مدام حرف ما سرزبان هاست و من در فامیل به خوشبخت شدن معروفم! خلاصه اش این که از ابتدای ازدواج ما مشاوره خانواده همه بوده ایم و زندگی ما سر لوحه اقوام
و اما سینه پر درد من! همسرم قبل از ازدواج معتاد بوده و زمان خواستگاری5 سال پاکی داشت . سال 95 به واسطه یک دوست خانوادگی متوجه شدم که مجدد مصرف می کند و تمایل به ترک دارد. کمکش کردم اما هر ار 3 ماه بیشتر دوام ندارد1 تا امروز فکر کنم نه مرتبه اقدام به ترک کرده ولی باز..
اما این تازه بخشی از ماجراست! در سال 96 داشتم دنبال شماره مواد فروشش تو گوشیش می گشتم که اتفاقی پیام های عاشقانه اش رو با زن همسایه دیدم ،زنی که به واسطه بی سرپرست بودن کلی محبت بهش کرده بودم... بگذریم
التماس کرد که هدفم شناخت تو بود که بدونم چی از من می خای که برات فراهم کنم راهم رو غلط انتخاب کردم ، به خاطر مصرفم بود ،غلط کردم... فرصت بده... و فرصت دادم!
اون رابطه ظاهراً قطع شده که به تازگی متوجه چیز دیگری شدم
ازسال 92 وقتی معتادم نبوده و در اوج سرمستی من از زندگی عاشقانه ام!! با دختر عمه اش در اصفهان رابطه داشته و یه ماموریت به عشقق اصفهان و...
ین یکی رو هنوز به روش نیاوردم که دارم ا ز رابطه اش با عروس طلق گرفته برادرش مطلع میشم
چی بگم... لطفا اگه راهی به نظرتون میاد بگین