مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

خسته شدم تروخدا کمکم کنید.

242 بازدید
سوال شده ژوئن 22, 2019 در مشاوره رایگان فردی توسط لادن
خسته شدم ترو خدا کمکم کنید . عاشق پسر دوست مامانم شدم . 17 سالمه و ایشون 18 سالشونه اما برخلاف سنشون  بلوغ عقلیشون خیلی بالاست. اما متاسفانه به دلایلی درسو کنار گذاشتن  یعنی ترک تحصیل نکردنا اما زیاد علاقه ای به خوندن درس ندارن ولی مطالعشون فوق العاده بالاست . مامانمم به همین خاطر یعنی کنار گذاشتن درس  از ایشون بدش میاد. راستش این خانواده تنها خانواده اییه که ما باهاشون رفت و آمد داریم. منم باهاشون خیلی راحتم. یعنی خیلی شوخی میکنیم. با هم راحتیم. یعنی من صمیمیتی که با این خونواده دارم با هیچکس ندارم.اما مامانم خیلی حساسه همش میگه چرا با این پسره حرف میزنی ، چرا باهاش شوخی میکنی. اون پسره و ... نمونش  یه روز که باهم رفته بودیم تفریح و ایشون داشتن منو اذیت میکردن یعنی یجورایی تو بازی با یه کفش آروم منو میزدن ، مامانم فهمید و وقتی اومدیم خونه بلبشویی به پا کرد . همش بهم میگه دختر باید خانوم باشه ، با وقار باشه ، متین باشه ، نه که مث تو جلف باشه اینجاهاست که فرق بین یه دختر خوب و بد مشخص میشه حتی بهم گفت تو هرزه ای دیگه هیچ وقت تورو همراه با خودمون پیش اونا نمیبریم. اما من جلف و سبک نیستم پوششم کامله فقط کمی موهام بیرونه ، اهل آرایشم نیستم.  نسبت به هر پسر دیگه ای اونقدر سنگینم که کسی جرات نکنه حتی حرفی بهم بزنه .یه روز که داخل جمع نشسته بودیم این پسر حرفیو زدن که من بیشتر از هرزمان دیگه ای عاشقشون شدم . ایشون گفتن من وقتی دخترارو میبینم که اینقدر راحت خودشونو در اختیار پسر میذارن اذیت میشم همینطور وقتی پسرا کنترل نگاهشونو ندارن. وقتی رفتیم خونه مامانم بهم گفت دیدی با تو بودا میگفت خودتو راحت در اختیارش میذاری اما خدا شاهده من اکثر موقع ها بهش بی محلی میکنم. اما خوب وقتی باهم حرف میزنیم باهاش شوخی میکنم ، اذیتش میکنم ، بهش نگاه میکنمو چش غره میرم و...

از طرفی از رفتار این پسر سر در نمیارم وقتی بهش بی محلی میکنم قصد داره خودشو بهم نشون بده وقتیم که باهاش راحتم ازم فاصله میگیره ، مامانم میگه شاید اون داره تورو امتحان میکنه که تو هم راحت خودتو در اختیارش میذاری، اما من شیطون هستم اما بی بند و بار نه .من اگه هرزه بودم تو راه مدرسه سرمو نمینداختم پایین که چشمم به چشم پسری نیوفته ، اما این کارم حتی منو دچار عذاب وجدان میکنه چه برسه به اینکه بخوام با اون پسر توی مسیرحرف بزنم. اما با این خونواده خیلی راحتم و شیطنتام خیلی زیاده ، دوسش دارم خیلیم دوسش دارم ، من پسرای زیادی اطرافم بودنو تقریبا وقتی یه کم بالغ شدم خواستگارم داشتمو دارم ، مطمئنم این حسیم که دارم هوس نیست  در رابطه با این موضوع یعنی ازدواج با این پسر استخاره هم که گرفتم عالی دراومد ، اما مشکلم علاوه بر توهین ها و اذیت کردنای مادرم اینم هست که نمیدونم ایشون اصلا به من علاقه ای دارند یا نه .خیلی دوست دارم در رابطه با این خانواده هم باوقار و خانوم و متین باشمو دست از شیطنتام بردارم اما نمیتونم. دارم دیوونه میشم تروخدا کمکم کنید.
1 پاسخ
پاسخ داده شده ژوئن 22, 2019 توسط zahra.dehghan حرفه ای (88,840 امتیاز)
با سلام خدمت شما دوست عزیز

دقت کنید که شما در سن نوجوانی قرار دارید و گرایش به جنس مخالف در سن شما قابل درک می باشد و به معنای بی بندو باری شما و یا هرزگی نیست اما نیاز است که شناخت بیشتری نسبت به سنتان و احساساتتان داشته باشید تا بتوانید هنجارهای خانوادگی را بهتر رعایت کنید و از دیدگاهای اشتباهی که می تواند در موردتان ایجاد شود دوری کنید.

1. هدف شما از ارتباط با ایشان چیست؟

2. از دیدگاه خودتان در این سن شما و ایشان آمادگی ازدواج را دارید؟

3. شما در مقابل صحبت های مادرتان چگونه واکنش نشان می دهید؟

4. رواب شما با پدرتان چگونه است ؟
دارای دیدگاه ژوئن 22, 2019 توسط لادن
راستش ببینید من فقط در برابر ایشون اینجوریم یعنی وقتی پسرعموهام که رفتارشون دقیقا مثل ایشونه رو میبینم هیچ واکنشی از خودم نشون نمیدوم ، حتی اجازه * شوخی کردنو هم بهشون نمیدوم . حقیقتا هدفم نزدیکی بیشتر به ایشونه و اینکه منو ببینن و دوستم داشته باشن ، گاهی اوقات وقتی به طور نامحسوس نگاهم میکردن مچ شونو گرفتم البته ایشونم مچ منو گرفتن ولی خب چیکار کنم انگار در برابر ایشون یه فرد دیگه میشم. جوری شدم که اگر پسری رو تو خیابون ببینم نگاه کردن به اون پسر برای من خیانت به فردی که دوسش دارم محسوب میشه. ببینید خب مسلما من نمیتونم الان به فکر ازدواج با ایشون باشم چون سنمون کمه و هیچکدوم توانایی اداره * یه زندگی رو نداریم اما هدف من یعنی ازدواج با ایشون تو آیندست.  وقتی مادرم به من این حرفا رو میگن معمولا از خودم  دفاع میکنم و میگم مامان تو خیلی حساسی مامانمم میگه تو غلط میکنی این رفتاراو کارارو انجام بدی اینا خط قرمز منه تو هم حق نداری ازشون رد شی وگرنه اونقدر میزنمت تا بمیری. رابطم با پدرم خیلی خوبه اما نمیتونم اینجور مسایلو بهشون بگم چون زود عصبانی میشن و میرن تو طرف مامانمو دو تایی شروع به توهین به منو میکنن. مادرم میگه اگه من این کاراتو به بابات بگم خداشاهده سرتو میبره.
به مشاوره آنلاین روانشناسی خوش آمدید، مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران و مشاوران مجرب و منتخب کانون مشاوران. مطالب با مضامین توهین آمیز به ادیان، دین اسلام و عقاید و استفاده از کلمات رکیک را گزارش دهید تا حذف شود.
مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

17,190 سوال

28,395 پاسخ

29,765 دیدگاه

2,254 کاربر

سوالات مشابه
1 پاسخ 136 بازدید
سوال شده ژان 24, 2022 در مشاوره رایگان فردی توسط شکست خورده ????
1 پاسخ 325 بازدید
4 پاسخ 2,940 بازدید
سوال شده ژوئیه 29, 2020 در مشاوره رایگان فردی توسط بی نام
5 پاسخ 206 بازدید
سوال شده اکتبر 18, 2020 در روانشناسی کودک و نوجوان توسط امیرحسین
...