سلام من دختری ۲۰ ساله هستم و نامزدم ۲۴ سالشونه و هردو دانشجوییم اما منبع درامد جداگانه دارن ایشون . یه بار که ایشون اومده بودن خونه * ما نصفه شب از خواب بیدار شدم و خواستم نمرات خودمو چک کنم چون اینترنت نداشتم از گوشی ایشون استفاده کردم که دیدم گوشی روی حالت پرواز بعد از روی حالت پرواز درش اوردم و یهو دیدم اس ام اس اومد از یه شماره ناشناس اولش فکر کردم شاید دوستشه و خواستم اس ام اسو بزنم رد بشه که دیدم نوشته چرا جواب نمیدی اه همین جمله باعث شک من شد تا پیامارو باز کردم و دیدم که نامزدم با یه خانمی که قبلا دوست دخترش بوده و بعد شش ماه دوستی با کس دیگه ازدواج کرد و بچه دار شد اما بعد ۴ سال به شوهرم پیام داده بود و همسرم جوابشو داده بود گویا دختره افسرده بوده و خودکشی کرده بعدا من از روزی که اس ام اس هاشون رو دیدم دیگه هیچ اعتمادی به همسرم ندارم خیلی دوستش دارم خودش رفت بیرون از خونه و گفت قضیه رو تمام کردم دیگه و بهش گفتم پیام نده و زنگ نزن گفت به این دلیل رفتم بیرون که باید با زبون خودش باهاش حرف میزدم هرچند من بازم مطمئنم داره دروغ میگه. اما من خیلی داغون شدم همش فکر میکنم بازم باهاش در ارتباطه خودمم دارم افسرده میشم کارم شده هر روز گریه تا تنها میشم فقط گریه میکنم خیلی روحیم ضعیفه با اینکه قسم خورد اما همش فکر میکنم ۱۰ ماهه که باهاش چت میکنه هی بهش زنگ زده و این حرفا و جملات عاشقانه و اینا بینشون بوده یعنی حتی دوست معمولیم نبودن اما همسرم همش میگه من دلم سوخت و دوست این خانم بهم گفته بچشو هی میزنه و افسردگی شدید داره و خوب جوابشو بده منم اینجوری جوابشو میدادم که یکم حالش خوب باشه ولی پشیمونم و اینا اما الان مشکل من اینه اعتمادمو کامل از دست دادم و همیشه بهش شک دارم و تا تنها میشم همش به اون رابطه فکر میکنم و حالم بد میشه