ادامه سوال روانشناسی کودک ونوجوان مشکل من با مادرم لطفا جواب بدید::
دیگه دارم به خودکشی راضی میشم هر روز بدنم زخم است به خاطر کتک های مادرم از خونریزی خودزنی هایم حالم بد میشه سرم گیج میره جاهایی رو میبرم که مادرم نبیند مثلا پشتم دستام پاهام همیشه بلوز استین بلد میپوشم و مادرم همش ازم میپرسه چرا تو تابستان بلوز استین بلند میپوشی میگویم چون سرمایی هستم و برای اینکه از باد کولر سرما نخورم و مادرم بهم میخندد و بهم تیکه می اندازد فکر میکند برده اش هستم و هر کاری میخواهد میکند من هر روز با درد میخوابم و خود زنی آرامم میکند وقتی خونی را که از زخم هایم بیرون میریزد را میبینم احساس آرامش میکنم ولی وقتی مادرم مرا میزند احساس خیلی بدی میکنم و درد میکشم من خیلی به بچه های دیگه حسودی میکنم و هیچ دوستیندارم حتی تو مدرسه هم نمیتوانم با کسی دوست شوم تا بحال هیچ دوستی نداشتم احساس تنهایی و قریبی تو مدرسه میکنم هروقت بچه های مدرسه مرا میبینند ازم دور میشوند درسام افتضاح هست و بالاتر از ۱۰ ندارم وهیچ وقت به مادرم نشان ندادم وقتی کارنامه هارو دادند مادرم مرا تا حد مرگزد که من کبود شده بودم و تا ۳هفته نمیتونستم تکون بخورم لطفا کمکم کنید که خودکشی نکنم
میخوام بگین که چه جوری میتونم مشکلمو با مادم حل کنم