با سلام
بنده آقایی هستم که سه سال است متاهل شده ام و سنم 33 سال و همسرم 30 سال دارد
قبل از ازدواج تجربه داشتن دوست از جنس مخالف را نداشتم و ازدواج بنده هم به صورت سنتی بود و هر چند که گاهی خیلی دوست داشتم و حتی دوست دارم ارتباط با جنس مخالف را تجربه کنم و نه حتما به خاطر مسائل جنسی بلکه بیشتر به خاطر تفاوت های این رابطه و حس خاص عاطفی موجود در آن و همچنین کاراکتری که خودم با تمام وجود آنرا انتخاب کنم.
زمانیکه با همسرم آشنا شدم و سوالاتی رد و بدل شد از لحاظ خانوده و عقاید هم فکر بودیم ولی بنده به طور کلی 50 درصد از اندام و چهره ایشان رضایت داشتم و هر چند که در دوران مجردی دوست دختر نداشتم ولی دختر خانم هایی که به طور اتفاقی در دانشگاه یا در خیابان دیده بودم بیشتر از خانم خودم بر روی من تاثیر میگذاشتند و راحتتر بگویم حالم را بهتر و شاداب تر میکردند ولی وقتی چهره همسرم را برای اولین بار دیدم اتفاق خاصی در من نیفتاد و خیلی عادی بودم. بالاخره و با این تفاسیر که دختر خوبی است و خانواده خوبی داشت وارد بحث ازدواج و زندگی شدیم و هر روز من با خودم درگیر هستم که چرا خانم زیباتر و بهتری انتخاب نکردم هر چند که واقعا همسرم دوستم دارد و کدبانو است.
ببخشید که طولانی شد ولی واقعا خواستم کل شرایطم را شرح داده باشم. در آخر اینکه آنقدر که الان با خودم مشکل دارم در دوران نامزدی و دورانی که به اصطلاح گرم نامزد بازی بودیم این مشکلات روحی و ناراحتی ها را نداشتم هر چند که بازم گهگاهی در ذهن من خطور میکرد که نکند اشتباه انتخاب کرده باشم چون کمی دلم راضی به این انتخاب نبود.
به من کمک کنید بتوانم این مشکل را با خودم حل کنم قبل از اینکه من و همسرم دچار عواقب بدی بشویم.
واقعا ممنونم