سلام دختر ۲۰ساله ای هستم که ۴ساله یکیو دوس دارم و باهمیم و خانوادم در جریانن ولی به دلیل مسائل مالی و کار پسر که قراره توی کار جدیدی ک حقوقش بالاست استخدام شه خواستگاری میفته برای ۴ماه دیگه تقریبا..توی این مدت خیلی اذیت شدم و فشار بهم اوردن خونوادم از وقتی فهمیدن فقط میگن بیاد بیاد پس چرا نمیاد...اینم بگم که از تبریز ۱ساله اومده شیراز وامگرفته خونه رهن کرده خودش بدون هیچ پشتوانه ای و داره کار میکنه..طعنه های خونوادم سردردهای میگرنی و دست دردهای عصبیم رو بیشتر کرده و معتقدن که باااید هرجا که میرن برم و استقلالی ندارم برای خودم تا وقتی که شوهرنکردم..بخاطر حرفاشون بدجور عصبی شدم و گفتم میرم تبریز و برنمیگردم..البته بخاطر جدایی مامان و بابام پیش مامانبزرگم زندگی میکنیم و طعنه ها و فشارها از سمت اونه..کمکم کنید نمیدونم باید چجوری رفتار کنم یا چکار کنم که تا ۳ ۴ ماه دیگه از استرس سکته نکنم..