سلام.
من یه دختر ۱۷ سالم...
استرس کنکور از طرفی و تشنش های خانواده ام از طرف دیگه باعث شده، احساس پوچی کنم...
هر موقع تنها میشم بی دلیل گریه میکنم... احساس میکنم تو خانواده اضافی ام... کسی نمیخوادتم.. و واقعا هم همین جوریه... یه خواهر کوچک تر از خودم دارم و خیلی باهم دعوا میکنیم و تو هر دعوا اون هر چی دلش میخواد بهم میگه و خانواده ام منو مقصر میدونن.... و اخر اونی که تنبیه میشه منم...
اگه زندگی ام تموم شه همه چی درست میشه...بار ها و بار ها بهش فکر کردم.. فقط یه لحظه است و بعد همه چی تموم میشه... اما میترسم... از خدام میترسم...
هر کاری میکنم درست نمیشه... هر چه قدر درس میخونم نتیجه مطلوبم و نمیبینم... هر چی سعی میکنم با خانواده ام ارتباط برقرار کنم نمیشه...
خورد و خوراکم خیلی کم شده... من کسی بودم که همش در حال خوردن بودم اما حالا یه وعده رو هم به زور میخورم...
دیگه دست و دلم به درس خوندن نمیره... دیگه دلیلی برای موندن ندارم...
کمکم کنید... این دوگانگی موندن و خودکشی کردن داره نابودم میکنه...
لطفا به مشاوره ارجاعم ندید... دلم میخواد اگه خانواده ام قراره چیزی رو بدونن اون خبر خودکشی کردنم باشه....