سلام من یه رابطه ۱۵ ساله داشتم با یه دختر خانومی سنمم الان ۳۰ هستش من ۵سالی هستس که درسو دانشگام تموم شده تو این مدتم کمو بیش کار میکردم که خرجمو در بیارم بعد تمام شدن دانشگاه یه کاری تو یه شرکت پیمانکاری بهم معرفی شد حدود ۲سال اونجا کار کردم به دلیل ندادن حقوق امدم بیرون در این بین دوست دخترم همیشه ناراحت این بود که من خونه ندارم و کاره درست حسابی ندارم گلایه میکرد من برای خواستگاری باهاش صحبت میکردم میگفت خونه و کار درست نداری که بیای جلو صد درصد خانوادم نمیزارن ازدواج کنیم منم در بدر دنبال کار بودم کار میکردم اما جوری نبود که بخوام جمع کنم واسه خونه خریدن فقط در حدی میشد که خرج زنگیو داشته باشی ن جمع کردن تا اینکه الان یهو بهم گقت که خواستگار امده براش و خانوادش میگن که ازدواج کنه باهاش چند روزی هست که بهم گفته دیگه ما بدرد هم نمیخوریم و اینکه من نمیتونم خوشبختش کنم در حالی که تو این سالها من نه بی احترامی کردم بهش و نه بیتوجهی و ن از نظر مالی کم گزاشتم براش مگه دیگه نمیتونه باهام ادامه بده من چیکار کنم الان؟در حالی که عمیقا دوسش دارم و عاشقشم.چه راهکاری دارید در مورد کارم دنبال وام بودم برای مغازه باز کردن و خونهم گفتم که بعد ازدواج میخریم بعد چند سال اما میگه نمیتونم ادامه بدم دیگه تا میشرفت کنی ۱۰ سال طول میکشه بزور برای جمعه تونستم یکاری کنم ببینمش که بحرفم باهاش چی بگم که برگرده و چیکار کنم