سلام من دختری ۲۳ ساله هستم و حدودا دوسه سال هست که با پسری که سه سال ازم بزرگتره اشناشدیم و ایشون اقدام به خاستگاری کردن ولی پدرم بشدت بااین قضیه مخالفت کرد ..دلایل پدرم این بود که وضعیت مالیشون پایینه و پدرش سیگارمیکشه و به ظاهر ایشون گیردادن و گفتن که زشته وقیافه نداره...البته این راهم بگویم که ایشون فوق لیسانس مهندسی مکانیک ازدانشگاه تربیت مدرس هستن و دریک شرکت کارمیکنند ودرامدنسبتا خوبی دارند وادم بامسعولیت وخوبی هستند وازلحاظ فرهنگی اعتقادی و قومیت و اهداف تقریبا بام برابریم و هیچ مشکلی ازاین لحاظ نداریم ..ازنظر من ایشون یه فردی باقیافه عادی بودند ولی مشکلم الان اینه که درطی این یکسال که پدرم مخالفت کردند انقد توخونه هعی گفتن که زشته اصن قیافه نداره و...خاک توسرت بااین اتخاب کردنتو ازاین حرفا که الان چندوقته شک تودلم افتاده که نکنه دارم اشتباه میکنم ...هعی به ذهنم میاد که اره قیافش خوب نیس و من ممکنه بعدا ازاینکه شوهرم خوشگل نیس ازازدواجم پشیمون شم...یااینکه همش این توذهنم میاد که همه میخان بگن وای شوهرش قیافه نداره..توروخدا کمکم کنید ...حالم خوب شه...دیگه این فکرابه ذهنم نیاد...یااصن اینکه این فکرا درسته یا غلط...البته اینم بگم که ماپیش مشاورهم رفتیم وایشون مشکلی برای ازدواجمون ندیدن و واقعا اون طرفم بهم علاقه داره....منم واقعا دوسش داشتم و الانم دارم ولی احساس میکنم دو دل شدم ... یاشایدم یکم علاقم بهش کم شده...نمیدونم...خاهشاکمکم کنید...