سلام من پسری24سال هستم و فعلا برنامه برای کارشناسی ارشد دانشگاه تهران اماده میشم که قبول بشم ولی مشکلم اینه از خانواده خودم خسته شدم ومخصوصا از برادر وخواهرم که هردو سن های بالایی دارند ولی هنوز در خونه پدرم هستند ومدتی شده دیگه دوست دارم جدا بشم از خانواده ویک همسر اختیار کنم ولی متاسفانه بااین مدرک نمیشه کار درست درمانی پیدا کرد و برای همین میخوام برم دانشگاه تهران ویا مشهد قبول بشم وکنارش برم کار کنم که امیدوار به کار خوب باشم اخه شما نمیدونید برادرم که بسیار بدم میاید از رفتارها وکارهاش مثلا اینکه 33سال داره وتا پارسال اصلا نمی رفت دنبال کار الانم که براش پدرم مغازه زده همش یا بیکار یا میاد تو خونه میشینه وهی میره ویا اخلاقش که به ادم مریض می خوره منفی نگر قیافه اش هم که نگاه می کنی اصلا به تمیزی ومرتب بودن هم اهمیت نمیده وحرفاش هم که فکر می کنی بدت میاد فکرهای منفی و شکست خورده وبازنده وحوصله هیچ کاری رو هم نداره .خلاصه خانم مشاور به نظر شما چکار کنم پاک حالم بد شده بااین ادم های ناموفق.به مامانم میگم من اگه مثل اینا باشم رو خودم اسید خواهم ریخت.الان باید فکرم به کنکور ارشد باشه فکرم همش به این ها مشغوله؟اگه میشه راهنمایی کنید .البته اون خواهر دیگم هم37سال سنشه ومجرد من فقط موندم چرا تو خانواده ما باید همچین نخاله هایی باشه.یک برادر بزرگتر هم دارم که اون جداشده ولی ازدواج نکرده ولی کار خوب وخونه وماشین هم داره .الان اینا باید سر خونه زندگی شون می بودن نکه جلوی چشمن من رزه برن مخصوصا برادر بی شخصیت.احساس تنهایی می کنم ودوست دارم ازدوج کنم ویک خونه داشته باشم با ارامش در کنار همسر ولی متاسفانه یکم دور از دسترسه در جامعه ما