سلام دکتر دختری 22ساله هستم از تهران که چند ساله پشت کنکورم و بخاطر این قضیه خیلی احساسات و تجربه ها در من حبس شد عشق دندانپزشکی هستم بار اول پرستاری سال قبل دامپزشکی قبول شدم و احساس میکنم تو مسیر هستم کمال گرا هستم تو همه چیز حتی رابطه عاشقانه بار اول که تو 18سالگی عاشق شدم و شکست خورد دنبالش نرفتم تا 6 ماه عشق مهاجرت داشتم دوستان خارجی زیاد داشتم دنبال تفاوت ها و کشفشون بودم به مسیحیت علاقه مند شدم تا با پسری ارمنی مسیحی نتی آشنا شدم هدف عشق نبود اما مدتی بعد به هم علاقمند شدیم شروعش از جانب من بود ولی ادامه و کشش بیشترش از جانب اون آقا.تا خودش حرف از ازدواج زد و گفت اگه نشد مهاجرت کنیم من بخاطرت مسلمان میشم گرچه طرد میشم عشق ما هر روز بیشتر شد خیلی احساسی و وابسته شد بخاطرم تغییر کرد سیگار و مشروب رو گذاشت کنار چند ماهه بخاطرم رفت سر کار فکرش هدفاش شده مثل خودم بزرگ هر چی پیش میاد و در میاره اول میاد سراغ من تا قبل از ایشان باکره بودم رابطه حتی در حد ارضای غیر دخول هم نداشتم تا پیشنهاد کرد عاشق نوازش کردنم و اونو خونه مون چند بارم من رفتم از ارضای غیر دخول شروع شد تا چند هفته پیش که ناخواسته بکارتمو از دست دادم حواسمون نبود اشتباهی شد اما نه سرد شد نه فاصله گرفت یا اخلاقش عوض شه اتفاقا زندگی رو جدی تر گرفت از بعد اون روز چون از لحاظ روحی آماده نبودم هیچی حرفی نزد تا امروز که گفت وقتی من خودمو ثآبت کردم بهت چرا جلوی چیزی که ما رو به هم نزدیک میکنه و اتفاق افتاده رو میگیری خودتو ازم میگیری دستم به هیچی نمیاد ضمنا خانواده ش وضع مالی راوپایین متوسط دارن و والدینش هر دو سیگاری ن لطفا راهنمایی کنید من ادامه بدم به رابطه عاشقانه و رابطه جنسی یا هر دو رو قطع کنم وقتی خودش بکارتمو ازم گرفته