التماس یا چانه زنی: این مرحله از داغدیدگی با افکار همیشگی درباره "چه چیزی می توانست جلوی این اتفاق را بگیرد" مشخص می شود. برخی از افراد دچار وسواس می شوند و مدام به راههای مؤثری برای نجات زندگی یک شخص یا جلوگیری از یک شکست فکر می کنند. فرد مداوم راحل های مختلف را مرور می کند تا به سوالات ذهنی خود پاسخ بدهد
افسردگی: در این مرحله از داغدیدگی، افراد شروع به درک و لمس کردن ماهیت حقیقی مرگ یا فقدان می کنند. علائم شایع افسردگی در این مرحله شامل مشکلات خواب، اشتهای ضعیف، خستگی مفرط، انرژی کم و گریههای دوره ای میشوند. همچنین فرد ممکن است دچار ترحم به خود، احساس تنهایی، انزوا، گم گشتگی و اضطراب شود.
خشم و عصبانیت: این یک مرحله شایع از داغدیدگی است. معمولاً وقتی رخ میدهد که یک فرد احساس درماندگی و ناتوانی می کند. عصبانیت می تواند از یک احساس رها شدن در اثر مرگ یا فقدان ناشی شود. گاهی اوقات، از دست پزشک معالج فرد ازدست رفته یا نسبت به کلیت زندگی، احساس خشم بالایی وجود دارد و یا با سوالاتی در مورد نحوه زندگی ، و عالم هستی و دنیای بعدی و... مواجهه می شود