سلام
من یه پسر15ساله هستم پایه تحصیلی منم دهم من مشکلم اینکه توی بچه هایی که سن و سال منو دارن دوستام یا اونایی که میشناسم
همه یه کاری مشغولن و کسب در امد دارن مثلا تو تابستون تمام ماه سال اینجوری اما منم میخوام مثل اونا کار کنم تا نیازامو بر طرف کنم اما پدرم میگه من توی اموزش پرورش کار میکنم بعد یکی بیاد ازت بپرسه تو پسر کی هستی من خجالت میکشم بعدشم میگه هی میخوای بری کارگری جز کارگری چیز دیگه ایی نیست که بری میگم من اصلا توی ایام درس نمیخوام برم فقط تابستونا یا مثلا کار هایی توی فروشگاه ها رستوران ها کبابی ها اینجوری کار هاچون اوقات وقتم زیادی بازه و کاری ندارم تا پرش کنم تازه تو تابستونم نمیزاره من با دوستام برم بیرون خب داشتم میگفتم بعد هی میگه هرچی میخوای من واست فراهم میکنم چند سال پیش قول داده تا یه دوچرخه واسم بگیره نه تنها نگرفت بلکه یادشم رفت خیلی وقته بهش گفتم یه کارت عابر بانک برام باز کن تا عیدی یا تولدم پولاشو بریزم توش الان یک ساله داره واسم درست میکنه بعد هم هی میزنه تو سرم میگه فلانیو موتور سواره تو یاد بگیر منم منم میگم تو باید بهم یاد بدی دیگه بعد حرف نمیزنه چون خودش هم ماشین داره هم موتور .جان مادرتون کمکم کنید من به این بشر چی بگم تا خواسته هامو براورده کنه