سلام خسته نباشید
راستش من امشب فهمیدم که دامادمون به دختر خالم ک رفت و امد خیلی زیادی باهم داریم پیام داده و بهش ابراز علاقه کرده دختر خاله * منم همه * چتاشونو برام فرستاده ک چیا بهش گفته من بدختر خالم اعتماد کامل دارم و دومادمون * ادم هیزو چشم چرونیه بارها هم سرع این موضوع من و مادرم باهاش دعوا کردیم میدونین ما خیلی باهم راحتیم ولی خب من ب عوضی بودن این واقعا اطمینان دارم از طرفی هم میدونم * مقدارش هم تقصیر خواهرمه خواهرم ب نیاز های اون جوابگو نیست یعنی اصلا احساساتی نیست هستا نمیتونه نمیدونم بیان کنه بلد نیست خجالت میکشه نمیدونم واقعا الان ۹ ساله ک ازدواج کردن * دختر ۵ ساله هم دارن بعد اینم بگم خواهرم ازین زنا نیست ک بخودش نرسه و اینا اتفاقا میرسه ولی اندامش دلخواهه شوهرش نیست ولی بازم این اصلا دلیلی برای کاراش نیست من ازتون میخوام ک راهنماییم کنید عاقلانه تصمیم بگیرم کاری کنم زندگیشون درست شه چطوری بدون اینکه خاهرم عصبی شه بهش بفهمونم ک یکم بیشتر ب شوهرش اهمیت بده و چطوری ب دومادمون بفهمونم ک همه چیو میدونم و خودشو اصلاح کنه مادرم مریض احواله میترسم ب اونم چیزی بگم همینجوریشم کلی نگرانه زندگیه ایناس
و اینم بگم من قبلا هم به خواهرم گفتم ک بیشتر ب شوهرت اهمیت بده محبت کن با اینکه از اون کوچیکترم ولی لج میکنه یا عصبی میشه و حرفو عوض میکنه بجایی رسیده بود ک دومادمون میشست بمن میگفت ولی خب من واقعا ازش چندشم میشه چون ب قصد اینکه تو مثل خواهرمی و اینا ب من نزدیک میشد و منم ادمی نیستم ک بذارم هرکاری میخواد بکنه همیشه باهاش دعوا کردم نمیدونم واقعا لطفا کمکم کنید ازین سردرگمی در بیام ببخشید توروخدا طولانی شد