سلام من ۵ساله ازدواج کردم (عقدیم هنوز)شوهرم نمیزاره دانشگاه برم یا با دوستام رابطه داشته باشم خودشم باتعداد زیادی دوست نیست و اصلااجتماعی نیست برعکس من علاقه دارم که با دوستام باشم...فکرش کلا منفیه اگه درمورد یه موضوعی بحثی بشه همش درمورد قسمتای منفی اون قضیه حرف میزنه،همش میگه خانوادت اینجورین خواهرت فلان کارو کرده من سعی میکنم اهمیت ندم به حرفاش ولی بعضی وقتا واقعا نمیتونم تحمل کنم و بحثم میشه باهاش ...میگه بهم اعتمادداره ولی خب دانشگاهو مخالفه با اینکه دانشگاهی که من قبول شدم مختلط نیست و همه دخترن چندباری از خانوادم کمک خواستم ولی اونام همیشه پشت اونن منو از ۱۳سالگی شوهر دادن و از اول باهام طوری رفتارکردن انگار یه وسیله بودم که فروختنم به شوهرم،هیجا ازم حمایت نمیکنن حس میکنم از بقیه عقب افتادم حتی بعضی وقتا ب خودکشی فکرمیکنم.