با عرض سلام.
من خانمی هستم حدودا ۳۵ساله از یک خانواده بسیار معتبر منطقه محل سکونت ام و چند سالی است که شوهرم مرا طلاق داده و در این مدت خودم را به کسب و کارم مشغول کردم و در شهری دیگر با خواهرم مشغول کار هستم و حتی نیاز جنسی ام را سرکوب کردم.
هر چند برای تفریح پارتی میرم و با چندین پسر هم دوسن صمیمی هستم ولیکن هیچ وقت رابطه جنسی با آنها برقرار نکرده ام و در حد دوستی بوده است.
حدود یکسالی است که به آقایی متاهل و دارای فرزند صرفا بابت اینکه آدم مهربونی بود و ازش انرژی مثبت می گرفتم علاقه مند شدم و قلبا او را دوست دارم و به خاطر متاهل بودنش جرات ابراز علاقه نداشتم تا اینکه حدود ۳ ماه دلم را زدم به دریا و ابراز علاقه ام را بهش علنی گفتم و او هم بعد از مدتی علاقه خودش را نشان داد و گفت برای صحبت باید صیغه محرمیت بخوانیم و با وجود عدم اعتقاد به این موضوع محرم شدیم.
بعد از مدتی فهمیدم که این آقا از سال ها قبل با خانمش اختلاف شدید دارد و حتی چندین بار هم پای جدایی رفتند و ... .
و او هم خلا احساسی خود را ابراز نمود و کم کم نه یک دل بلکه صد دل عاشق یکدیگر شدیم.
هر چند من بابت تاهل ایشان از وی دوری کردم اما او ول کن بنده نبود.
در مدت محرمیت بین خودمان هم چندین بار رابطه جنسی برقرار کردیم و ....
حال چندین سوال خدمتتان داشتم؟
آیا ما با هم دیگر با همین گفتن یک جمله صیغه با یکدیگر محرم می شویم؟
حال هم شدیدا عذاب وجدان گرفتم که این رابطه جنسی یک خیانتی بوده به خانم آن آقا. آیا خیانت بوده یا اینکه ما گناهی نکردیم؟
من بعد از اتمام مدت صیغه دیگه اجازه صیغه خواندن ندادم و حتی بدون محرمیت ایشان را در حد بوسه و آغوش لمس می کنم چون دیگه اعتقادی به اون جمله محرمیت ندارم.
آیا اون فرد که متاهل بوده حالا یا با خانمش اختلاف داشته یا نداشته، از نظر شرعی گناهی کرده که با من رابطه جنسی و دوستی برقرار کرده است؟ (با فرض اینکه همیشه محرم بوده باشد)
این موضوعات حسابی بنده را کلافه کرده و درمانده ام چکار کنم؟
ضمنا بنده قصد ازدواج هم اصلا ندارم و از طرفی هم این آقا را دوست دارم و اگر بخواهم این رابطه را بصورت مخفیانه ادامه بدهم چکار کنم؟
و پیشنهاد دادم فقط در حد یک دوست صمیمی کنارم باشد