من با دختری دوست بودم حدود 5 ماه بود همو میشناختیم و 5،6 باری هم همو بیرون دیده بودیم. این اواخر ایشون خیلی به من اصرار می کرد که به خونوادش معرفیم کنه منم به هر بهونه ای بود میگفتم نه. چون میخواستم بشناسمش و اینکه وضعیت مالی خوبی هم نداشتم. یه بار بهم گفت زمانی که با من بود فقط به من فکر می کرد. بعد این 5 ماه ایشون گفت که میخوام ازدواج کنم. بعد یه بگو مگو هایی با هم داشتیم. بعد چند روز برگشت گفت که خواستگار دارم و جواب مثبت دادم بهش. البته من با قسمشم دادم و قسمم خورد. تو این 5 ماه که با من بود خیلی با من احساس نزدیکی میکرد و یه بار که پریود شده بود گفت که کاش الان یا تو پیشم بودی یا مامانم. میخواستم بدونم چجوری کسی که تو زمان ناراحتیش میخواد که من پیشش باشم بعد یهو میاد به یکی دیگه جواب مثبت میده مگه میشه؟ هر روز با من به مدت 5 ماه حرف میزنه بعد میره جواب یکی دیگه رو میده. واقعا من نتونستم احساس اونو بشناسم یا اون آدم یه آدم بی احساس و خوبی نبوده؟ یعنی کسی که اینقد اصرار به ازدواج با من داره چجوری میتونه از من دل بکنه و بره اونم به این زودی؟