سلام چند روز پيش يه پسر اومد پي ويم بعدپرسيد کسي تو زندگيت هست منم گفتم ارع و قراره باهاش ازدواج کنم بعد چند روز بهم گفت که من دنياش شدم و اين حرفا منم بهش گفتم من عاشق اونم حسي به تو ندارم گفت که ميخواي من بميرم متاسفانه قرص خورد و يه روز و نيم توکما بود الان که به هوش اومده ميگه بهم بگو که تا فردا فرصت داري که بهم بگي دوسم و داري و زنم ميشي وگرنه اين دفعه کسي نميتونه منو نجاتم بده داييش پليسه ميگه اگه بلايي سرش بياد خودت ميدوني که ميشه و خط تو کنترل ميکنم نميدونم چيکارکنم لطفا راهنمايي کنيد هرچه زودتر