سلام ببخشید میشه لطفا کمکم کنید من یکبار ازدواج ناموفق داشتم و بعدش با آقایی آشنا شدم اون آقا بهم قول ازدواج داد و بعد حدود ۵ سال به خانوادش گفت که من رو میخواد ولی اونها گفتند که این خانم چون مطلقه هستش اگه باتو ازدواج کنه آبرومون توی فامیل میره ما عاشق هم بودیم ولی بخاطر مخالفت خانوادش مجبور شدیم از هم فاصله بگیریم ولی الان که یک سال شده ثانیه ای نبوده که من غصه نخورمو گریه نکنم و دلتنگ نشم . امروز بهش پیام دادمو گفتم که بهم کمک کن حالم خوب بشه گفت خودت حال خودتو خوب کن گفتم تو مسئول حال بدمی گفت نه اشتباه نکن تو قبلا حالت بخاطر ازدواج قبلیت بد بود من اومدم خوبش کردم الان رفتمو دوباره حالت بد شده پس من مسئولش نیستم و میخوام برم ازدواج کنم . من نمیتونم کنار بیام با نبودنشو نمیدونم چیکار کنم دلم میخواد بمیرم حس میکنم گولم زدنو از دوس داشتنم سو استفاده کردن من نمیدونم کی جواب دل شکستمو میده یعنی خدا جواب اشکامو میده ؟ یعنی خدا انتقام دل خونین منو از خودشو خانوادش میگیره؟من حتی نمیتونم تصور کنم اون بجز من کنار کس دیگه ای باشه ، تورو خدا کمکم کنید من دارم دق میکنم دلم میخواد خودمو بکشم ولی بخاطر خانوادم دارم تحمل میکنم ولی میترسم صبرم تموم شه و خودمو راحت کنم ازین دنیااااا