سلام من 16سال دارم مدام از همه چیز میترسم فکر میکنم که فرد لایقی برای زنده ماندن نیستم و همیشه مرگ رو به زندگی ترجیح میدم فکر میکنم که نبودنم بهتر از بودنمه اصلا حوصله هیچ چیزی رو ندارم وقتی میخوام درس بخونم با خودم صحبت می کنم اصلا تمرکز ندارم درس خوندن رو دوس دارم ولی هر کاری که میکنم نمی تونم درس بخونم انگار یه چیزی آزارم میده. مدام سر هیچی با خانواده قهر میکنم وکوتاه مدتم هست. من یه برادرم دارم که از من بزرگتره 24 سال داره حس میکنم خانوادم بیشتر به اون توجه میکنن تا من حس میکنم که نقش من تو خانواده اضافه ست
بیشتر وقت ها تنهام و یه جا خیره میشم و به چیز های بی ربط فکر میکنم خونه ما سه طبقه است تو طبقه اخر یه بهار خواب است که من واسه درس خوندن اونجا میرم شبها میشنم وتا ساعت 4 فکر میکنم و گریه میکنم. همیشه دنبال کسی بودم که حرف دلمو بهش بگم اما کسی رو پیدا نکردم. اصلا این زندگی برام رنگی نداره خواهش میکنم کمکم کنین از این وضع خسته شدم