Question

لطفا هر کی میتونه کمک کنه

Answer 1

سلام به شما دوست عزیز

احساساتی که شما تجربه می کنید قابل احترام می باشد اما بهتر است دقت کنید که این میزان از تمرکز بر دوست داشتن های همسرتان می تواند برای شما با فشار روحی بیشتری همراه باشد شما بیان می کنید که ایشان به شما نیز توجه لازم را دارند و انکه شما بخواهید نه در جایگاه خودتان بلکه در جایگاهای دیگر و نقش های دیگری چون برادر بودن ، دایی بودن و... وارد شوید این نشان می دهد که شما با خطاهای شناختی و حسایت زیادی روبرو هستید که می تواند از نظر روحی برای خودتان و زندگی مشترکتان آسیب زا باشد بهتر است در این مسیر به صورت حضوری به طرحواره درمانگر مراجعه داشته باشید و یا با توجه به شرایط فعلی به صورت تلفنی وارد پروسه مشاوره شوید تا بتوانیم در این زمینه به شما کمک کنیم.

در این مسیر بهتر است شما و همسرتان مشاوره پیش از ازدواج را نیز دریافت کنید تا مشکلات موجود و سبک شخصیتی و دیدگاهای و.. هردوی شما نیز برای ازدواج مورد بررسی قرار گیرد دقت کنید که بهتر است به امید تغییر دادن ایشان وارد زندگی مشترک نشوید و در همین دوران این مشکلات را جدی در نظر بگیرید و برای بهبود آن گام بردارید .

درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
02122354783

Comments

خب وقتی مثلا دست خواهرزادش زخم بشه و ببینه که گریه میکنه کلا حسو حالش میپره و پکر میشه .منکه نمیتونم بخاطر بقیه مدام اونو پکر ببینم .شما میگید خواهرش نمیتونه یکم مسئولیت به خرج بده و سرشو از گوشی دربیاره بچشو نگه داره .خب منم‌ جوونم دلم میخواد با نامزدم تنها اینورواونور برم ولی اکثراوقات میبینم برداشته بچه روهم اورده وقتیم بهش میگم گاهی زن و شوهر باید تنها خلوت کنن خوب میفهمم که بهش بر خورده و میترسم تو ذهنش فکر کنه مشکلی با خانوادش دارم.شدهدعین پرستار بچه مثلا گاهی بهش زنگ میزنم میگم چیکارمیکنی میگه  بچه هارو نگه میدارم بقیه دارن فلان کارو میکنن .کارش به جایی رسیده که اصلا میگه بچه ماهم باید عین این باشه.بهش میگم درباره یه چیزی بیا حرف بزنیم میگه درباره x(بچه خواهرش)حرف بزنیم که فلان کردو بهمان کرده.شب پیش من خوابیده میگه بزار زنگ بزنم ببینم این چیکار میکنه اخه نصف شب به من زنگ نمیزنه اونوقت حاضره حتما به اون زنگ بزنه ه .دیگه واقعا نمیدونم چکار کنم .با این کرونا هم که تو خونه هستمو کلا افکارم داره اذیتم میکنه.

---

سلام،من ديشب پيام شما رو خوندم و احساس كردم شما حساسين،ولي الان كه اين پيام دوم رو خوندم ديدم نه شما حق دارين.نميخوام قضيه رو حساس جلوه بدم ها ولي اگه من جاي شما بودم واقعااا نميتونستم تحمل كنم.من كاملا دركتون ميكنم.نامزد منم يه برادر زاده داره كه ٩سالشه،من تقريبا ماهي يه بار ميبينمشون،چون كار دارم و سرم شلوغه زياد نميتونم خونه پدرشوهرم برم،ولي خب هربار كه برم اونا هم هستن،اين دختر هروقت همسرم رو ميبينه مياد ميشينه بغلش، همش خودشو لوس ميكنه و بچگانه حرف ميزنه،يا يه مدلي خودش رو ميمالونه،يا وقتي همسرم دراز كشيده اون مياد ميشينه رو كمر و شكمش.من از اين حالت ها خيلي بدم مياد و چندشم ميشه،اين بچه خيلي بيشتر از بچه هاي ديگه ميفهمه و حس ميكنم داره به بلوغ ميرسه،درسته محرم هستن ولي هرچيزي حدي داره،البته همسر من بهش رو نميده و بهش ميگه اينطوري نكن اونطوري نكن،و ميدونه من بدم مياد،يكي دوبار اول كه بهش گفتم خوشم نمياد بشينه بغلت و اين حرفا،همسرم گفت حساس نشو اون بچه هست و تنها نوه ي ما هست و دوسش داريم،شما هم اگه نوه داشته باشين اون موقع درك ميكني،اما بدها كه ديد من از حرفم دست نميكشم و يه جورايي بهش فهموندم كه تو بايد فقط به من توجه كني و بغلت فقط جاي منه و از اين حرفا،ديگه قبول كرد كه نبايد بهش توجه كنه،
دوست عزيز واقعا ناراحت شدم از اينكه خودمو جاي تو گذاشتم و به اين فكر كردم كه بخوام با همسرم برم خريد،پيشمون يه بچه  هم باشه و يا شب خابيدني بهش زنگ بزنه و حالشو بپرسه.
تو بايد قشنگ با همسرت در آرامش حرف بزني،بهش بگي من خانوادت رو دوس دارم و اين بچه رو دوس دارم،من مخالف دوس داشتنه تو نيستم ولي هرچيزي اعتدالي داره.وقتايي كه من نيستم تو با اين بچه خوش باش ولي وقتي من هستم به منم توجه كن،من دوس دارم خريد و بيرون رفتني دوتايي بريم و حواست به من باشه،دوس دارم هرچي ميخريم به همديگه نظر بديم،و از اين حرفا و عاشقونه ها بگو.بگو يه وقتايي فقط برا خودمون دوتا باشه و يه وقتايي با خانواده ها جمع باشيم و همه باهم شاد باشيم.فقط با ملايمت و احساسي بگو ،و بگو چون دوست دارم اينجوري حساسم.
موفق باشي دوست عزيز

---

خب الان چاره چیه ؟فک میکنم اگه بهش چیزی بگم تو ذهنش از من آدم بده میسازه و فک میکنه نامزدم حسود و خودخواهه.

---

خب عزيزم ميگم كه به نامزدت بگو،شرايط رو بهش توضيح بده،اول حرفات بهش بگو من حسود و خود خواه نيستم،بگو خانوادت رو دوس دارم و بهشون احترام ميزارم،خواهرهات رو دوس دارم و بچه هاشون رو،ولي بيا اعتدال رو رعايت كنيم، يه وقتايي رو فقط برا خودمون دوتا اختصاص بديم و باهم بريم گردش و خريد و هرجا،يه وقتايي هم با خانوادت بريم.يه وقتايي خودمون تنها باشيم و هركاري دوس داشتيم انجام بديم.يه وقتايي با خانواده جمع باشيم.و توي جمع فقط به خواهرات و بچه ها توجه نكن.به منم توجه كن،و هر مدل كه دوس داري با تو توي جمع رفتار كنه؛اونا رو بهش بگو،بگو دوس دارم توي جمع مثلا با من اينطوري حرف بزني. بهش تاكيد كن كه خيلي دوسش داري و اون مثلا اولين ادمي هس كه توي دنيا دوس داري،پس ادم اگه كسي رو خيلي دوسش داشته باشه اونو برا خودش ميخاد و ازش يه انتظارهايي داره كه از كسي ديكه اون انتظارها رو نداره،آدم اگه يه نفرو خيلي دوس داشته باشه روش حساس ميشه.به نظرم اگه از اين حرفا بگي ميتوني نتيجه بگيري،يه مدت از اين حرفا بگو و محبت از ته دل بكن،بزار بيشتر سمتت بياد، يه مدت صبر كن ديدي تاثير نكرد،مشاوره حضوري برو،باز تاثير نكرد،يا باهاش بساز يا...