به خاطر نیاز مالی ۱۵ سال پیش زمانی که کم سن و سال بودم از خونه خالم دو تا نیم سکه که برای دخترخالم بود برداشتم ،انگار به من شک کرده بودن اما بهم چیزی نگفتن منم کارمرو تکرار نکردم و خیلی پشیمون بودم و دخترخالم هر از گاهی حرفایی میزنه که ناراحتم میکنه با اینکه سعی میکنم جبران کنم با کادو بردن به مناسبت های مختلف اما به طور غیر مستقیم مدام میگه من نمیبخشمش راضی نیستم خدا از حلقومش بیرون بکشه فلان بلا سر بچش بیاد و همش نفرین میکنه بچم رو، این اواخر هر چند وقت یه بار این حرفارو تکرار میکنه ولی نمی بینه که من دارم جبران میکنم ،اگه شکش به یقین تبدیل بشه و مطمئن بشه من بودم آبروی منو میبره و واقعا نمیتونم بگم یا دو دستی چیزی برداشتم تحویل بدم کمکمبه مناسبت های مختلف دارم تسویه میکنم و هر زمان چیزی گفته اصلا به روی خودم نیاوردم، به نظر شما چیکار کنم،چندبار گفته که طرف بیاد یه جوری بندازه جلوی خونه اگه خجالت میکشه،من اگه اینکارو کنم یا یه جوری بزارم توی خونش که متوجه نشه ،چون خودش این حرفارو فقط به من زده و به من شک داره مطمئن میشه که من بودم,اگه به من شک نداشت من خیلی وقت پیش میذاشتم سرجاش،و اونا خیلی وضعیت مالی خوبی داشتن و دارن ،من میدونم کارم اشتباه بوده ولی زندگیش رو نابود نکردم که اینجوری نفرین میکنه بچه م رو و این قضیه خیلی منو اذیت میکنه