من یه دختر دانشجوی 22ساله هستم ک از3سال قبل به پسری که از اشناهای دور بود علاقه مند شدم وخودم این موضوع رو مطرح کردم اونموقع سنمون کم بود وایشونم از ترس ابرو رد کرد چندماه پیش اومد وگفت الان شرایط رابطه رو داره ولی من چون خانوادم مذهبین وخودمم نمیتونم چیزی رو مخفی کنم و تابلو هستم گفتم اگ میخای باید بیای رسمی خاستگاری ایشونم قبول کردو بامادرش صحبت کرد وقرار شد تابستون بیاد خاستگاری تو همین مدت ما خواستیم بیشتر اشناشیم منم یه شب تنهاشدم خونه به مدت 1ساعت دعوتش کردم خونمون واومد ومثل یه مهمون واتفاق خاصی هم نیفتاد روز بعدش گویا بادوسش مشورت کرده و به شک افتاده ک چطور دختری ک منو برده خونه کسی دیگ رو نبرده باشه یا خودش نرفته خونه کسی دیگ ؟چون 3سال باهم نبودیم دچار شک شده و من اینقدر علاقه دارم ک میخام شکش رو برطرف کنم نظر شما چیه؟