سلام من ۵ ساله ازدواج کردم دو سال نامزد بودم ولی با همسرم خیلی اختلاف داشتم دلیل اختلاف ما دامادشون بود که همیشه زنگ میزد به من و در مورد همسرم چیزایی میگفت که ناراحت میشدم و این باعث دعوامون بود و خیلی رک بگم من با دامادشون رابطه داشتم به هرحال ما عروسی کردیم زندگیمونو شروع کردیم صاحب بچه شدیم و همچنان داماد همسرم اینا دست از سرم برنمیداشت و با تهدید منو نگه داشته بود تا روزی که پدر شوهرم به رحمت خدا رفت و من به این اقا گفتم دیگه کاری با من نداشته باشه و ایشون رفتو به همسرم و خانوادش رابطمون رو گفت و سوم روز پدرشوهرم قهر کردمو اومدم و بچه مو همونجا گذاشتم ولی بازم بخشیده شدمو برگشتم به خونم ...بازم اون اقا پیداش شد و با بعضی حرفا دوباره منو خام کرد نمیدونم شیطون دوروبرم بود یا چی نمیتونستم از این اقا دل بکنم ...تا هشت ماه پیش که دوباره اومد سراغم ودوباره باهام حرف زد و دوباره رفت به زنو مادرزنش گفت اونا هم اومدن هرچی از دهنشون در اومدبه من گفتن ولی همسرم چیزی نمیگفت و اصلا حاضر نیست منو طلاق بده نمیدونم از دوست داشتنه یا چی...من الان مهریمو بخشیدم که توافق کنم طلاق بگیرم ولی طلاق ندادحالا کمک میخوام خانوادم قبول نمیکنن ..خانوادم گفتن حق طلاق رو بده به تو برو زندگی کن حق طلاقم بهم داد والان خانوادم دوباره میگن خونه داره بزنه به نام تو خواهش میکنم بگین چیکار کنم من همسرمو خیلی دوست دارم این بار من نمیخوام از اون جداشم