کوثر
سلام من دختری ۲۱ساله هستم برا من دوماهه همش اتفاقایه بدی میوفتاد پشت سر همدیگه فوت عزیزم مریضی پدر مادرم دزدیدن گوشیم از دستم مریضی خودم که به کورنا مبتلا شده بودم دعواهاوسروصداهای توخونه داداشم ومشکلات دیگه ….یه روز از خواب پا میشم میرم جلو ایینه خودمو نمیشناسم واسم عجیب یود قیاقم اصلا انگاری برا اولین بار خودمو نگاه میکنم هیچ حسی راجب خودم نداشتم احساس غریبگی شدید میکردم گفتم شاید خوب شدم ولی یک ماهو یک هفتس این حالته هنوز بامه میگم من کیم؟اینجا چیکارمیکنم؟اینا خونواده منن؟اینجا خونه منه؟حتی احساس غرییگی میکردم با اتاقم حس خیلی بدی داشتم که درونمو اروم نمیزاشت غوغا بود سرمم جنگ یه حسی میزدبع اعصابم سرم یع جوری میشد از خونه میترسیدم از صدام از خودمم حتی نمیخاستم باخودم تنها باشم تاالا همین احساسو دارم میرم جلو ایینه خودمو نمیشناسم یا مثلا بیدارم احساس میکنم که واقعیت نداره همه چی و من خوابم یه چیزی مثل خوابو بیداری همه رفتارامو یادم رفتع ع خودم فاصلع گرفتم این چه حالتیه؟افسردگی نیست اخه روحیم خوبه فقد این حسایه عجییو دارم کمکم کنید