همجنسگرایی من،نوجوان چارده ساله(دختر)

Question

سلام
من دحنرم و چهارده سالمه و کلاس هفتمم و احساس میکنم یه  ادم همجنسگرا شدم
احساس میکنم بشدت عاشق یکی از همکلاسیام شدم و حاضرم هرکاری براش بکنم
من همیشه خواب اونو می بینم
و توی خواب همه * کارایی ک دوس دارم تو بیداری باهاش بکنم اونجا میکنم
و اون هم توی خواب عاشقمه
واسه همین ترجیح میدم همیشه خواب باشم
ولی اون فقد همکلاسیمه و حتی دوستم هم نیس
و نمیدونه ک من عاشقش شدم
اگه هم بهش اعتراف کنم اون میره و به دوستاش میگه و به من میخنده
ولی من نمیتونم هیچ جوره ولش کنم
از طرفی سن من خیلی کمه و همجنسگرایی هم گناهه
برای همین من عذاب وجدان خیلی زیادی گرفتم
من از پسرا حالم بهم میخوره
هیچ پسری رو نمیتونم تحمل کنم
و به همه شک دارم
من نمیدونم با کی باید مشورت کنم
لطفن کمکم کنین
مرسی

Answer 1

سلام دوست خوبم. امیدوارم حالت خوب باشه. ببین با توجه به اینکه سنت زیاد نیست باید بهت بگم که این تمایلاتتو جدی نگیر و با همین کراش کوچولو درمورد گرایشت قضاوت نکن. اکثریت ما همچین کراشی رو در دوران مدرسع تجربه کردیم. مثلا من خودم روی یکی از بچه های سال پایینیمون کراش داشتم و واقعا میخواستمش! و حتی این موضوع دوسال طول کشید ولی بالاخره کراشم از بین رفت و الان حسی بهش ندارم و خداروشکر که توی این دوسال پا پیش نذاشتم! تو هم اهمیت نده وبهش فکر نکن هرچند که میدونم سخته! و یه سوالی رو جواب بده تا بیشتر راهنماییت کنم: آیا طرفدار بوی بند خاصی مثل اکسو، بی تی اس یا وان دایرکشن هستی؟ و اینکه آیا از بین دوستات کسی همجنسگرا هست؟

Comments

وای اره خیلی خوب فهمیدی
من عاشق بی تی اسم
و بین دوستامم کسی نیس
یا شاید من نمیدونم
و این فقد درحد کراش نیس
من فقد عاشقشم
 و تو ذهنم هر غلطی ک میخام میکنم باهاش
واسه * همین عذاب وجدان گرفتم
بهرحال مرسی

---

این که خوب فهمیدم نشون میده که خودم تجربش کردم پس حرفامو دقیق گوش بده! ببین! توی این بوی بندا ما فنا خودمون یسری کاپلای گی رو باهم شیپ میکنیم وخیلیم کیوت بنظر میان و این باعث میشه که کیوتی این کاپلای همجنسگرا که ممکنه اصلا واقعی نباشن مارو به دنیای ال جی بی تی نزدیک کنه.ازت میخوام که گرایشت رو براساس کاپلایی که شیپ میشن تعیین نکنی. اعضای بتس رو میشه به 21 شکل باهم شیپ کرد واین موضوع ممکنه ذهن تورم به این نزدیک کنه که نکنه منم باهمجنسم خوب بنظر بیام. ببین! شاید الان انکارش کنی و بگی که نه من کراش نزدم و تاثیر بتس نیست و اینا ولی منی که چندین سال قبل توی حال و روز تو بودم بهتر از تو درجریانم! این علاقه * تو عشق نیست و کراشه. منم اون دختره رو که میدیدم میگفتم گاااد من عاشقشم! ولی الان فهمیدم یه کراش بوده! فقط . واینکه من بهش نزدیک شدم و حتی زنگ تفریحا میومد پیشم و حتما روزی سه چهار بار بغلش میکردم خودشم طولانی. دستشو میگرفتم و حتی مینشست روی پام. ولی کراش بود! عشق نبود. درمورد اینکه خوابشو میبینی باید بگم که منم خوابشو میدیدم و حتی تا حد س.ک.س هم باهاش پیش میرفتم تو خواب. ولی عشق نیست توام همجنسگرا نیستی. بهم اعتماد کن!

---

نگران هیچی نباش و نذار هیچی اذیتت کنه. یه عالمه موضوع برا تحقیق و اینا هست  برو خودتو مشغول کن. نقاشی بکش خوشنویسی کن چندتا زبان یاد بگیر. ساز یاد بگیر .توی فندومتون فعالیت کن. و ذهنتو از اون موضوع دور کن.  هنوز خیلی وقت داری برای اینکه یه آدم موفق بشی. نذار این چیزا از هدف دورت کنه. درساتم خوب بخون.

---

اره
ولی هیچ ربطی به بی تی اس نداره
چونکه اونا روی من تاثیر نگذاشتن
و من خودم اینطوریم
و اونا گی نیسن
ولی خیلی خوب فهمیدی
مرسی از رهنماییت

Answer 2

سلام به شما دوست عزیز

احساسات شما و حتی تجربه نیازهای جنسی شما قابل احترام می باشد اما اگر شما به عنوان جنسیت زن احساسات مشابهی که سازگار با جنسیت خودتان باشد را تجربه نمی کنید این نشان از وجود مشکلات هویتی در شما می دهد که نیاز به بررسی دقیق و کمک روان درمانگر دارید .

شما در سن حساسی قرار دارید که در این سن هویت جنسی شما رشد بیشتری پیدا م یکند و اگر مسیر انحرافی طی شود شما با مشکلات زیادی روبرو خواهید شد .

بهتر است سعی کنید از درمیان گذاشتن این احساسات با همسالان خود و غیر از متخصص خوداری کنید و به صورت حضوری برای بررسی هویت جنسی خود به روانشناس و روان پزشک مراجعه داشته باشید تا بتوانیم در این مسیر رشدی به شما کمک کنیم تا بتوانید شرایط بهتری را تجربه کنید.

از سرزنش کردن خودتان خوداری کنید و سعی کنید که برای شناخت بهتر خودتان به متخصص مراجعه کنید چون داشتن احساس گناه و یا سرزنش کمکی به بهبود شرایط شما نمی کند.

درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
021-22247100

Comments

باشه خبلی ممنون از کمکتون

Answer 3

سلام ببین منم ۱۴ سالمه و لزبین هستم و از پسرا حالم به هم میخوره و به سمت دخترا کشش دارم .

و واقن نمیدونم گناه هستش یا نه.

Comments

نمیدونم بخدا
شاید همه توی یه سنی اینجوری میشن
ولی فک نمیکنم این حس وحشتناک تنفرو داشته باشی مث من به پسرا

---

سلام من همسن شماها که بودم عاشق شدم و هنوز باهمیم و من لزبینم و نه گناه نیستش لطفا ذهن هاتون را راجب این موضوع اصلاح کنید هرکسی عقاید و علاقش یشکلیه ما باید احترام بزاریم

---

رابطه جنسی زن با زن از گناهان بزرگ هست پناه بر خدا از این گناه

Answer 4

سلام
ذهن خودتو توی چارچوب لزبین قرار نده ... میتونی بهش نزدیک شی و رفیق فاب هم بشید
چرا به فکر همجنس‌گرایی هستی؟؟؟
الان خیلی زوده که بخوای روی علاقت به پسرا فکر کنی

Answer 5

تو وضعت خوبه
دوتا از دوستام تا آخر باهم همه کار کردن
و آخر کار هردو عاشق معلم شدن
و کلی براش نقشه کشیدن
و آخر سال نزدیک غروب و تاریکی هوا بود
دیدم دوتایی دور خانومو گرفتن و خواهش میکنن
بعد رفتن داخل کلاس و درو بستن
منم رفتم از پنجره پشتی ببینم چه خبره
دیدم مثل نوزاد شير میخورن

Comments

بسه بسه بافتی از خودت

---

چرا فکر می کنی که دروغه... خود من، معلم درس دفاعی که یک زن چادری و خیلی بد عنق بود را پختم؛ به طوری که با چفیه، دستاش رو بستم و سینه های بزرگش رو فشار می دادم و اون لذت می برد...

---

او مای گاد... چطوری این کار رو انجام دادی؟

---

معلم دفاعی ام، یک زن چادری بود؛ از این زن های دارای چادر و دستکش و مقنعه چانه دار و برخی اوقات چفیه هم می انداخت... ۵۰ و خورده ای سالش بود و به مانند اکثر زن های بسیجی، زیبا نبود؛ اما سینه های بسیار بزرگ و خوش فرمی داشت، به طوری که حجم سینه هاش از زیر چادر و مقنعه بلند کاملا معلوم بود. من با اون طرح دوستی ریختم؛ چند بار موقع نماز کنار اون نشستم و در مسیر رفت به سمت راهپیمایی ۱۳ آبان، در اتوبوس در صندلی کنار اون نشستم و تمام مدت به چرت و پرت هایی که در مورد نظام و دشمن و برجام می زد، گوش می دادم و تاییدش می کردم. در طول راهپیمایی هم کنار اون بودم و کوبنده شعار می دادم. این شد که خودم رو توی دلش جا کردم. در مسیر برگشت از راهپیمایی هم دوباره کنار اون نشستم و وقتی شروع به چرت و پرت گفتن دوباره کرد، خودم رو یواش یواش بهش نزدیک کردم و بدنم رو به بدنش چسبوندم و خیلی غیرمستقیم و ناملموس با بدنم، سینه های اون رو لمس کردم. اون ناراحت شد و خودش رو عقب کشید؛ اما قبل از اینکه حرفی بزنه، من خودم رو به اون در زدم و شروع کردم به بدگویی از اصلاح طلب ها و روحانی و اون خوشش اومد و قضیه رو فراموش کرد. و موقع خداحافظی که اومد من رو ببوسه، برای چند ثانیه دو تا دستم رو روی سینه هاش قرار دادم... از آن به بعد، به هر بهانه ای، سینه های او را به صورت نامحسوس لمس می کردم؛ به طوری که کسی متوجه نمی شد. اما به نظر می رسید که خانم معلم، متوجه می شود و به روی خود نمی آورد...
خلاصه کار به اونجا رسید که چند ماه بعد، وقتی داشتیم با اتوبوس از کلاس عملی که در حوزه بسیج منطقه برگزار شده بود به طرف مدرسه برمی گشتیم و طبق معمول، من هم کنار اون نشسته بودم، با چفیه، دستاش رو از پشت بستم. اون که کنار پنجره نشسته بود، سرش رو روی شونه های من قرار داد. من هم یکی از دست هام رو دور گردنش حلقه کردم و با انگشتانم سینه های سمت راست او را مالش می دادم و برخی اوقات با دست دیگرم، سینه های سمت چپ او را فشار می دادم...

---

یه خورده بیشتر توضیح بده... چجوری اون رو راضی کردی که دست هاش رو ببندی و باهاش همچین رفتاری بکنی؟ آیا به زور متوسل شدی؟

---

در مسیر برگشت از حوزه بسیج به طرف مدرسه، برخی از دختران همکلاسی با اتوبوس برنگشتند. برخی منازلشان در نزدیکی پایگاه بود و برخی هم قرار بود که برای تشویق تیم والیبال مدرسه، به مجموعه ورزشی که در نزدیکی پایگاه بسیج بود بروند. خلاصه فقط ده دوازده نفر سوار اتوبوس شدیم. این رو هم بگم که در مسیر رفت، با هم صحبت کردیم در مورد دوره های پیش آهنگی که در قبل از انقلاب بوده و در کشورهای دیگر برگزار می شود و اینکه کودکان در سنین پایین، مهارت های زندگی و رویارویی با حوادث در مواقع بحرانی را می آموزند؛ مثلا نحوه صحیح گره زدن را می آموزند. برای همین لحظاتی پس از سوار شدن در اتوبوس خلوت، از من پرسید که گره زدن پیش آهنگی بلدم یا نه و اگر بلد نیستم، یادم بدهد. من هم گفتم بلد نیستم. او از من خواست که دست هام رو کنار هم بگیرم تا با چفیه اش، دستان من را ببندد. او هم دستان مرا به زیبایی بست و نحوه گره زدن درست را به من یاد داد. بعد دستان من را باز کرد و از من خواست که دستان او را ببندم. تا من خواستم که دستانش را ببندم، گفت که از جلو نه... یکدفعه دیدم که پشتش رو به من کرد و از من خواست که دست هاش رو از پشت با چفیه محکم ببندم تا به من یاد بدهد که اگر در موقعیت مشابهی قرار گرفتم، چگونه رفتار کنم. من هم قبول کردم ولی هنوز گیج و منگ بودم و نمی فهمیدم که چه می گذرد. من که منتظر بودم که اون، راهکار رهایی از بند و طناب را به من آموزش دهد؛ یک دفعه شروع کرد به نصیحت در مورد اینکه سوار ماشین غریبه ها نشوم، به خانه غریبه ها نروم و شروع کرد به تعریف کردن داستان هایی در مورد تجاوز به دختران و زنان و گفت که هرگز خود را در موقعیتی قرار ندهم که در چنین مخمصه ای گیر بیفتم و اگر در چنین موقعیتی گرفتار شوم، چاره ای جز تسلیم و اطاعت ندارم. خلاصه، سرش را روی شانه من‌ قرار داد و گفت که "دختر، من تسلیم خواسته های تو هستم. تا وقتی به مدرسه برسیم، آزادی هر طور که خواستی با اسیرت رفتار کنی".‌ من هم بعد از حدود ۱ دقیقه، به خود آمدم و جرات پیدا کردم و سینه های بزرگ او را نوازش دادم. وقتی دیدم که به این کار راضی است، جسورتر شدم و با غیض و برافروختگی، سینه های او را فشار دادم. البته حواسم بود که کسی متوجه رفتار من نشود. در تمام مدت، او ساکت بود و چیزی نگفت.

Answer 6

سلام عزیزم
ما هم سنیم منم ۱۴ سالمه و کلاس هفتمم و منم دقیقا این طوری عاشق یکی
از همکلاسیام شدم اون اول دوست من بود ولی یکی باهاش دوست شد و عشق منو دزدید و من خیلی دوس دارم اون دختر رو خفه کنم
من شدیدا عاشقش شدم و وقتی از کنارم رد میشه فقط بوی اونو تو هوا حس میکنم همیشه تو خواب و بیداری جلو چشامه
هر آهنگیو که عاشقانس و گوش میکنم اونو تو ذهنم تصور میکنم
امروز داشت تو کلاس گریه میکرد من رفتم پیشش و به دوستش گفت به این دختره بگو بره و من قلبم شکست و اشکام ریخت و تو کلاس همه * بچه ها به من نگاه میکردن و میخواستم باهام همدردی کنن غیر از اونو دوستش
تو همجنس گرا نیستی فقط عاشقی مث من
در ضمن منم آرمی هستم و بایسم کوکه و بایس رکورم ته یونگ جیمین و جینم دوس دارم

Answer 7

من نمیدونم چی بگم با این راهنمایی هایی که کردنت
من کلاس هفتم از یکی از همکلاسی هام خوشم اومد و سال هشتم باهاش دوست شدم و سال نهم بهم اعتراف کردیم الان 22 سالمه و ما هنوز باهمیم داریم کارامون را می کنیم که بربم واینم بگم که این موضوع گناه نیست

Answer 8

منم عاشق یکی از همکلاسی هام هستم و روش کراشم ولی مدرسه ها تموم شدن

البته کل کلاس بسیج شدن مارو امروز که روز آخر بود دوست کنن که گفت باشه دوست شیم و بهش پیام دادم اصلا آنلاین نمیشه

ما دوتامون خرخون های کلاسیم ولی خب درس من ازش بهتره

خیلی دوست دارم باهاش اونکار رو کنم ولی خب بچه مثبته خیلی

تازه من دیگه ایران نیستم که ببینمش و رو مخم هست

دخترم کلاس شیشمم

Answer 9

دقیقا تمام مطالب بالا منم
یه پسر همجنسگرایه ۳۵ ساله که وقتی در محله کارم فهمیدن ضربات روحی شدید خوردم و الانم که الانه برای ازدواج مصلحتی دنباله خانم لزبین هستم تا تنها نقطه اشتراکمون باعث ایجاد یه چیزی در بینمون باشه تا بتونیم زیر یک سقف زندگی کنیم

Answer 10

من از حدود ۸ سالگی تا الان که ۲۰ سالمه، عاشق زنان سینه بزرگ بودم و دوست داشتم که ببوسمشون و لمسشون کنم. هر سال، یکی از معلم ها یا کارکنان مدرسه مثل ناظم و مدیر یا حتی زن مستخدم مدرسه رو انتخاب می کردم و سعی می کردم که بهش نزدیک بشم و باهاش دوست بشم. یادمه حتی یک سال، عاشق راننده سرویس مدرسه که یک زن میانسال بود شدم. البته به جز یک مورد که دستان معلم را از پشت بستم و شروع به لز باهاش کردم، در تمامی سال ها ناموفق بودم...
همین الان که یه دختر ۲۰ ساله ام و دانشجو هستم، عاشق لمس کردن و خوردن ممه های یکی از کارکنان خانم دانشگاه هستم که کارشناس گروه است... یک زن حدودا ۴۰ ساله که با اینکه چادری است، اما سینه های خوش فرم و بسیار بزرگی دارد... چند باری تلاش کردم؛ اما فقط موفق نشدم... البته نا امید نیستم و باز هم تلاش می کنم...
خواستم بگم که هیچ‌ چیزی غیرممکن نیست... من با یک زن بزرگتر از خودم، طرح دوستی ریختم و کارهایی که همیشه دوست داشتم باهاشون انجام بدم رو انجام دادم و لذتش رو هم بردم...