سلام خسته نباشید من باهمسرم مشکل دارم البته الان عقد هستیم عروسی نگرفتیم شوهرم بخاطر اینکه من بهش نگفتم توخونه همسایه رفتم بعد از ترس بهش گفتم خونه خودمونم و گفتم بعد بهش راستشو میگم چون میدونستم عصبی میشه اما بدترشد اونم ازم عصبانی شده بود که اومد توخونمون جیغ فریاد برسرمن و خانواده ام همه همسایه هامون اومدن توکوچه از داد و فریاداش پدرم بیرونش کرد از خونمون الان بعد ۲۰ روز زنگ زده البته پیام مبداد هی اما کار خودش رو توجیه میکرد میگفت من گفتم عقد نبنیدم خونم میسازم و شناخت بیشتر پیدا میکنه حس میکنم دوسم نداره من بهش گفتم اشتباه کردم معدرت خواهی هم کردم اما قبول نداره الان پدرم میگه این کنترل خشم نداره میتونست بهتر برخوردکنه امروز که زنگ زده میگم بیا با پدرت پیش پدر من صحبت کنید و تعهد بده که دیگه این کار رو نمیکنی اما قبول نکرد و گفت اصلا منم گفتم پس ما به تفاهم نمی رسیم و گوشی قطع کردم هرچقدرم زنگ زد جوابشو ندادم بعدیک ساعت پدرش به بابا زنگ زده گفته میخواهید چیکارکنید اما بابا نتونسته صحبت کنه و گفته بعد تماس میگیره که دیگه من این جریان تماس رو گفنم بابامم گفته پس زنگ نمیزنم بهشون....باید باهاش چیکارکنم جدابشم؟
6