سلام من یه خانوم ۲۷ ساله هستم شوهرم ۳۳ سالشه شوهر من یه سری رفتارهایی داره که منو آزار میده یکی بی میلی ایشون به منه کلا آدم سردیه یعنی قشنگ باید برم جلوش بشینم بهش بگم بیا سکس وگرنه هیچی نمیگه رفتار بد دیگش اینه که تیکه های سنگین میگه چه به من چه به بقیه که من بعد سه روز میفهمم معنیش چیه صد بار بهش گفتم لامصب حرفتو رک و راست بگو اگه من حرفی زدم گوشش بدهکار نیست رفتار بد دیگش اینه که یکسره سرش تو کاره میگم اون دفتر دستک تو ول کن کارمنداتم بلدن کار کنن لازم نیست انقدر سرت تو کار باشه یکسره هم دنبال اینه که چکار کنه کدوم معامله پرسوده کدوم کار درامدش بهتره اصلا خونه نیست وقتی هم که میاد یا غذا میخوره یا نمیخوره میخوابه بهش میگم فکر نمیکنی ما زن و شوهریم باید با هم باشیم یه ذره کلا فکر میکنه همیشه کارت من پرپول باشه بسه رفتار بد دیگش اینه که خودش لباساشو میشوره جوراباشو خودش میشوره میگم فک نمیکنی من زنتم زن گرفتی که چکار کنه بزار میندازم ماشین میشوره براچی خودتو اذیت میکنی هیچی جوابم نمیده میگه چه عیبی داره رفتار بد دیگش اینه که غذا که میخوریم بشقاب و پیاله و قاشق چنگالشو خودش میبره و جمع میکنه اگه نگاهش نکنم خودش اونا رو میشوره میگم خجالت نمیکشی مگه من چکاره ام تو این خونه یه عادت دیگه هم داره که حرفشو نمیزنه تو خودش میریزه شده بعضی وقتا هم خوب من اگه اشتباهی کنم هیچی نمیگه میگم خوب منم آدم اگه اشتباهی کردم بگو بهم هیچی نمیگه مثلا یه دفعه من غذام تموم شد بشقابمو جمع کردم گفت من خودم بیارم بشقابمو یا سرکار الیه جمع میکنن گفتم بیل که به کمرت نخورده منم خوب از چیز دیگه ای ناراحت بودم کلا هیچی نگفت ولی از اون روز دیگه همیشه بشقابشو خودش جمع میکنه یه رفتار بد دیگش اینه که هیچ وقت از اول زندگیمون که حدود سه ساله زندگی مشترک داریم منو نبوسیده حتی لبام با اینکه من وقت و بی وقت میبوسمش لباش و لپش من خیلی میبوسمش ولی اون اصلا فقط یه بار منو بوسیده اونم تو شب عروسیمون یا همون زفاف یه رفتار بد دیگش اینه که خیلی از فحش ناموسی بدش میاد مثلا یه دفعه تو عصبانیت من به خواهر و مادرش فوش دادم یه جوری زد تو دهنم که افتادم رو زمین بعدم تا سه چهار دقیقه منو زد که نفسم بالا نمیومد وقتی هم که قهر باشیم هیچ وقت پا پیش نمیذاره حتی اگه یه سال طول بکشه همیشه من باید پیشقدم بشم برا آشتی کلا رفتاراش عجیب غریبه میگم تو مردی منم زنم این همه برات میرقصم و ناز میکنم خوب یه میلی نشون بده به من اوایل یه دفعه پیشنهاد داد برا رابطه منم اول بود ناز کردم رفت تا یه ماه بعد که من پیشنهاد دادم خیلی بده دیگه یه چیزی هم خیلی بدش میاد من تو رابطه از خود بی خود میشم و گاز میگیرم بدنشو یه دفعه گردنشو انقدر فشار دادم که خون اومده میگه تو بلد نیستی سکس کنی من عاشق سکس دهانی ام ولی نمیزاره براش انجام بدم میگم من میخوام بخورم بزار دیگه اصلا توجه نمیکنه من بچه خیلی میخوام ولی تن نمیده به بچه دار شدنش میگم ما که وضعمون خوبه میگه باید انقدر داشته باشم که بچم شاهی کنه دیگه بعضی وقتا خستم میکنه من باهاش چکار کنم؟؟