من ۱۸ سال دارم تقریبا از ۲سال پیش تا حالا که در مورد ترنس ها فهمیده ام به خودم شک پیدا کردم در دوران بچگی ام من به مونه بازی کردم با پسر عمه هایم به خانه انهه میرفتم چون یک خواهر هم داشتن و اغلب اوقات خونه شون نبود و با دادش هایش اتاق مشترک داشت وقتی اونجا بودم بیشتر با عروسک های او بازی میکردم و هر روز به خانه انها میرفتم البته بازی های پسرانه هم میکردم ولی خیلی کم اونم به اسرار دیگران بعد از چند وقت برای خودم یه عروسک خرس بزرگ خریدن که دیگه دائم کنارم بود و باهاش بازی میکردم من تو خونواده هر موقع یه کاری انجام میدادم که اشتباه بود یا مناسب یه پسر نبود شدیدا تنبیه میشدم من بیشتر در جمع های زنونه قرار داشتم و خیلی راحت تر حرف میزدم و گاهی منو به زور از اون جمع بیرون میکردن وقتی هم در جمع مرد ها بودم ساکت بودم و با کسی حرف نمیزدم در حدود کلاس هشتم بودم که با اولین پولی که جمع کرده بودم رفتم یه شلوار تنگ باب میلم بدون اینکه کسی بدونه خریدم چند وقت بعد یه لباس هم خریدم چون اگه خونواده میفهمیدن واکنش خیلی بدی نشون میدادن در حدود کلاس نهم بودم که از لوازم آرایشی مادرم در مواقعی که تنها بودم استفاده کردم اون موقع به همسالانم که نگاه میکردم اونا از رشد مو های بدنشون خوشحال بودن ولی من خیلی بدم میومد از کلفت شدن صدام جلو گیری میکردم چون از اینکه خونوادم ترکم کنن و ناراحت شن از دستم چیزی از احساسی که به پسرا توی من داشت بیشتر میشد نگفتم تو بچگی هم از چیزایی که تو ذهنم بود به کسی چیزی نمیگفتم تو کلاس دهم داشت بیشتر میشد لوازم ارایش میخریدم در مواقعی که میشد یه آرایش خیلی کوچیک میکردم که کسی نفهمه و میرفتم بیرون و مدرسه و جاهای دیگه در اواخر سال دهم از دیگر بچه ها در مورد ترنس ها شنیدم بعد کنجکاو شدم و بعد از یه مدتی گوشی رو گرفتم ودر موردش خوندم اول خیلی ریختم بهم ولی بعد کم کم با خودم کنار اومدم و در موردش تحقیق کردم و چیز های زیادی فهمیدم تو اون اوایل فهمیدنم خیلی عصبی بودم توی کلاس یازدهم دیگه پول جمع میکردم و لباس های بیشتری میخریدم بیشتر هم زنونه بعد توی کلاس دوازدهم لباس زیر زنونه که از قبل میپوشیدم رفتارام و تمایلاتم و ندع رفتارم خیلی دگه تغییر کرده بود جوری که هر چی میرفتم جلو تر بیشتر میشدن و مخالفت خانواده بیشتر میشد تا اینکه الان در اتاقمو میبندم و با ارایش و لباس زیر زنونه میگردم ولی خوب من به کوهنوردی که علاقه دارم مجبورم با پدرم برم تو جمع های مردونه که اونجا ها اصلا حرف نمیزنم حالا میخوام بدونم آیا ترنسم یا چیز دیگه ای هست