سلام
من یه پسرم ، ۱۷ سالمه ، سال دوم رشته شبکه و نرم افزار رایانه هستم .
پدر و مادرم همیشه به طور مستقیم و غیر مستقیم با هم جر و بحث میکنن . مادرم ، یه دیوونه * تمام عیار و نماد آزار روحی منه ، پدرم ، معمولا آرومه اما خب اونم اختلالات عصبی داره و هر چند روز یکبار یه جعبه قرص کدئین ۳۰۰/۲۰ میخوره . ماجرا از اونجایی شروع میشه که من از لحظه ای که از خواب بیدار میشم سرم پر از غرغرای مامان میشه تا وقتی که ساعت ۳ بابا بیاد ! جر و بحث تاااااا پاسی از روز . من این وسط همیشه لال میشم و سعی میکنم وارد بحث هاشون نشم . توی طول این ماجرا ها من یا پشت کامپیوترم نشستم یا هندزفری توی گوشمه و موزیک گوش میدم . راستی ! من یه داداش ۹ ساله هم دارم
از علایقم بگم براتون
عاشق موسیقی ام مخصوصا موسیقی الکترونیک و سبک جدید ، آهنگسازی و نوازندگی رو از دور دنبال میکنم و شدیداً از فوتبال بازی کردن و سروصدا و آلودگی صوتی متنفرم .
امروز میخواستم فرار کنم از خونه .
شما آخرین امید من هستید . . .