سلام. مردی هستم 44 ساله. 11 سال پیش بعداز جدایی از همسر اولم که بخاطر خیانت بود با خانمی آشنا شدم که ایشون هم بتازگی از همسر اولشون جدا شده بودن. بعداز چند جلسه آشنایی باهم به توافق رسیدیم و ازدواج کردیم. بعد از ازدواج شرایط زندگی به سختی برای ما گذشت و در این حین صاحب فرزند مشترکی نیز شدیم. بعداز گذشت 6 سال متوجه رفتارهای مشکوک همسرم شدم و توسط راهکاری متوجه خیانت ایشون اونهم بطور وحشتناکی شدم و واقعا خراب شدم. بعداز اینکه موضوع رو بازیشون گفتم ایشون ابراز پشیمونی کرد و چون ایشون رو دوست داشتم بخشیدم. بعداز گذشت چندین ماه دوباره متوجه رفتارهای مشکوک شدم. این با با خانوادش در میون گذاشتم. که با اصرار و ضمانت مادرشون دوباره به زندگی برگشتیم. بعداز حدود یکسال دوباره متوجه خیانت ایشون شدم. این بار همسرم بدون توجه به ناراحتی من اعلام کرد که بتو ربطی نداره. دوباره من چیزی نگفتم بعداز یکسال دوباره متوجه خیانت ایشون شدم بسیار بدتر از دوره های قبل و تصمیم به جدایی گرفتم. همسرم در ابتدا کاملا موافق این جدایی بود. ولی بعداز چند ماه بلافاصله پشیمان از گذشته حالا اعلام میکنه که من نمیخام طلاق بگیرم و باید برگردیم به زندگی و اعلام معذرت خواهی و بخشش. من واقعا از زندگی و هر چی زندگی مشترک نا امیدم و امکان برگشت ندارم و میدونم که برگردم نمیتونم دوباره زندگی کنم. ۹نمیدونم با اصرار های ایشون چکار کنم. علاوه بر این با بازی کردن با احساسات فرزند مشترکمون ایشون رو هم به جون من میندازه. میخاستم بدونم چکار کنم.؟