سلام پاسخی بهم داده بودید اما باز برام سوال پیش اومد مزاحم اوقاتتون شدم
سوالی که قبلا پاسخ دادید این بوده که:
سلام،، بین دو راهی سختی گیر کردم نمیدونم چکار بطور خلاصه براتون میگم بطور خیلی خلاصه من نزدیک به سه سال هست با پسری دوست هستم این پسر با اطمینان کامل با توجه بین اینکه خیلی سخت گیر و سخت هستم میگم که بهم علاقه خالصانه داره تو این مدت حتی خاسته غیر شرعی هم ازم نخاسته یا حتی بهم انگشت هم نزدیم رابطه کاملا کنترل شده بوده و تمام ابزار علاقه ها و تلاش ها برای بدست اوردن دلم بر عهده اون پسر بوده در شرایط های زیادی باهام درد و دل کرده و تا اونجایی که تونستم با حرفام ارومش کردم همه چیز همه احساسات از جانب اون صورت گرفته و من نمیتونم به کسی که از بودنش اطمینان ندارم احساسی منتقل کنم و ابزار علاقه کنم خیلی جاها بوده گفتم جدا بشیم و شدیم ولی اون نتونست و باز هم با هزار جور ترفند و دل رحمی من به رابطه برگشتیم پافشاری برای خاستگاری داره و همیشه هم نظر منو در این باره میخاد یا ازم میپرسه دوسم داری و این حرفا ولی نمیتونم جواب این حرفاشو بدم برام سخته بخام این حرفارو به کسی بزنم یا به پسری بزنم امشب خداحافظی کرده من مطمعنم که نمیتونه تحمل کنه و اونقدر دوستم داره که یا میاد سراغ خانوادم برای خاستگاری یا میاد سراغه خودم ولی واقعا نمیدونم چکار کنم گیجم ازش بدم نمیاد عاشقش هم نیستم ولی حالمو خوب میکنه بهوقولن احساس خوبی بهم دست میده با احساساتش و ابزار علاقش اوایل اینجوری نبودم الان دو ماهی هست تقریبا که نسبت بهش بی میلی نیستم کمی میل پیدا کردم نمیدونم چکار کنم کاره درست تو این رابطه اصلا چیه دلم هم میخاد با مادرم در میون بزارم اما یه چیزی تو درونم میگه صبر کن وقتی اومد خاستگاری وقتی قدم اخرش رو جلو گزاشت به مادرم بگم من چکار کنم خانم مشاور؟ راهیی برام بزارید همه اینچیزا رو خیلی بطور خلاصه گفتم و شمارو هم خسته کردم,, کمکم کنید صلاح رو معلوم کنم
جدا از اون صحبت میخام به این صحبتم پاسخ بدید ممنون میشم اول اینکه من 17سالم هست و اون آقا20 سالش هست
و اینکه ولی هنوز ازم خبری نگرفته میترسم که دیگه ازم خبری نگیره برای همیشه و این بی احساسی من نسبت بهش دیگه این بار براش تموم شده باشه و نیاد سراغم بهش حق هم میدم اما من اینو نمیخام میخام که برام باشه و از یه طرف دیگه نمیتونم احساسم رو بهش نشون بدم چون از خیلی چیزا میترسم و با توجه به اتفاقی که در گزشته گزروندم و خیلی چیزای دیگه برای نشون دادن احساس نسبت به دوست پسر میترسم,,کمکم کنید راهی برام بزارید آیا بنظرشما تا چند روز صبر کنم و اگر ازم خبری نگرفت بهش پیام بدم مثلا بهش بگم که میخایم با خانواده از شهرمون بریم و جایی دیگه ساکن بشیم و حقیقت هم هست
بنظر شما آره یا نه؟؟؟