سلام
من دوسال ازدواج کردم… همسرم مرد معقول و مهربون و خوبیه.. بخاطر شغلش با آدمای زیادی ارتباط داره… زیاد بهش زنگ میزنن و پیام میدن و ازش سوال میپرسن… اوایل مشکلی نداشتم و خوشم هم میومد چون خودش هم خیلی جدی و رسمی جواب مشتریاشو میداد اما کم کم انگار اون رسمیت و جدیت را نداره… انگار براش عادی شده.. من بعضی وقتا غیرمستقیم بهش میگم که حواست باشه با خانمها یاحتی مردها چحوری حرف میزنی؛ حتی ازش خواستم که توی چتهاش با خانمها از هیچ استیکری استفاده نکنه…
اما اون همیشه میگه من اگه میخواستم از راه به در بشم خیلی موقعیت ها داشتم و این حرفش ناراحتم میکنه…
برای دوستهای خودش و پسر عمش هم کلیپای ناجور میفرسته ؛ اونا مجرد هستن ومن دلیلی نمیبینم که شوهرمن با وجود من دنبال این چیزها باشه و از این حرفهای ناجور و تصاویر ناجور ببینه…
باتوجه به شناختی که ازش دارم حس میکنم برای جلب توجه دوستهاش این کارهارا میکنه…
درصورتی که من همه جوره باهاش هستم… پیشنهاد رابطه جنسی همیشه ازطرف من هستش… همیشه سعی کردم اونجور که میخواد باشه و از همه لحاظ اغناش کنم ولی دیدن این چیزها و خوندن اون حرفا که به دوستاش میزنه واقعا اذیتم میکنه…
بعضی اوقات بهش میگم که تو بیا اول تو بیا سمت من ؛ چرا تو نمیایی؛ بهش میگم حتما من جذابتی برای تو ندارم که تو اصلا پیشقدم نمیشی برا رابطه..
ولی اون با شوخی موضوع بحث را عوض میکنه و این کارهاش اذیتم میکنه…
من باید چکارکنم؟ چحوری رفتارکنم؟ من در توجه کردن بهش زیاده روی کردم؟ من از لحاظ جنسی همیشه آماده ام اما اون میگه نباید زیاده روی کنیم تا انرژی برای دوران پیریمون هم بمونه!!! بااین حرفاش چه کنم
چکارکنم که جذب من بشه و براش جذاب باشم….
البته خودش میگه اوضاع زندگی و اقتصادی اینقدر خرابه که رمق و دل و دماغی برای اینجور کارا نمیمونه ولی من میگم پس چجور دل و دماغ برای حرف زدن با دوستاش و چرت و پرت گفتن با اونا و چت کردن تو گروهای دوستای قدیم دانشگاهش که هم دختر هستن و هم پسر داره؟