من ۱۳ سالمه و دروغ های زیادی گفتم از ۱۲ تا ۱۳ سالگی دروغ ها رو گفتم به دوستام گفتم خواهر و برادر هایی داشتم که هر کی یجور مرده یکی تو تعمیر خونه یکی تو آب دریا مرده برای ۶ نفر یا بیشتر گفتم که بعضیا اشکشون در اومده ۲تاشون تو مدرسه هستن ولی بقیه نه یا به خواهرم گفتم دوستام مشکلات زیادی دارن مثلا یکی تو سیل شیراز ماشینش از دست داده یکی تو زلزله بم فامیلشان و یا خواهرم خاطره ای تعریف کرد از دوران دبیرستانی ایش گفت ک دوستی داشته منم فرداش گفتم یکی اینو برای یکی دیگه تعریف کرده و گفته اون دختره ینی دوست خواهرم فامیلشان و الان دختره افسرده است و خواهرم اشکش در اومد یا گفتم یه دوستم پدر مادرش طلاق گرفتن و دختره کلی با مادرش مشکل داره و مادرش ادم خیلی بدیه و بعدا اتفاقی افتاد که مادر و خواهرم گفتن بهت دروغ گفته اصلا مادرش اینطوری نیست در حالیکه دختره اینو نگفته بود و این توهمات ذهنم بود یا به دوستم گفتم دوس پسر دارم و رابطه خانوادگی داریم و گفتم مثلا با هم حرف میزنیم و بوس و اینا کارا میکنیم اون پسر یه بازیگر نوجوان آیا این دروغام حق الناس محسوب میشه یا نه آیا بدون گفتن کار دیگه ای هست که بکنم واقعا توبه کردم و قسم خوردم دیگه هرگز دروغ نگویم آیا بخشیده میشم و من آرزوهای بزرگی دارم آیا خدا منو می بخشه و در راه اهدافم کمکم میکنه یا بهم پشت میکنه الان مدتیه متوجه اشتباه شدم و هر روز روزی هزار بار میگم استغفرالله ربی و اتوب الیه آیا بخشیده میشم لطفا بگید چه کنم