من یه دختر 20 ساله هستم ویه برادر 23 ساله دارم.باهم خیلی رابطه خوبی داریم و خیلی با هم راحتیم.هردوتامون هم دانشجو هستیم.سه سال پیش وقتی داداشم 20 سالش بود عاشق یه دختری که فامیلمونه شد اما هیچی بروز نداد ولی به من گفت و باهام درد و دل کرد.داداشم خیلی آدم مذهبی هستش و تا الان مطمعن هستم که با هیچ دختری رابطه نداشته.اما هنوز که هنوزه عاشق دختره هست و این موضوع از اون موقع هم فقط بین من و اون هستش.من میدونم دختره هم از داداشم خوشش میاد.به داداشم پیشنهاد دادم که برم با دختره حرف بزنم که با هم دوست بشن اما داداشم شدیدا مخالفت کرد.وقتی دیدم اینقدر دوسش داره و لی راضی به دوست شدن نیست گفتم خوب برو باهاش ازدواج کن گفت من نمی خوام باهاش ازدواج کنم(چون دختره مذهبی نیست وگرنه مشکل دیگه ای نداره)میگه برای این قضیه بعدا با هم به مشکل می خوریم.
چند روز پیش الکی بهش گفتم دختره با دوست پسرش عکس گذاشته گروفایلش چشاش گرد شد و ناراحتی از چشمام معلوم بود.نه حاظره باهاش ازدواج کنه نه فراموشش می کنه فقط داره خودشو اذیت می کنه.من خیلی ناراحت می شم اینطوری میبینمش.بهم کمک کنید و راهنماییی کنید چیکار کنم اینقدر اذیت نشه.خیلی دلم براش میسوزه.