ناامیدی و افسردگی

Question

سلام و خسته نباشید راستش به خاطر مشکلات مالی خانوادم و از دست دادم عشقم و رابطه ای نسبتا بد با نامادریم و فشار کنکور و ... افسرده شدم از اتافقم بیرون نمیام با بقیقه غذا نمیخورم و همش عصبانی هستم ناراحتم الانم تمام سرم درد میکنه مش یه حس کلافگی و گیجی دارم ذهنم شلوغه چیکار کنم این وضع تموم شه؟

Answer 1

مشکل مالی برای همه هست الان اوضاع طوری شده که هممون کم و بیش باهاش درگیریم تازه شما هنوز نمیدونید که مشکل ماللی چی هست بزارید وارد زندگی بشید بعد میگید خوشبحال مجردی.از دست دادن عشق سخته اما معمولا عشق هایی که تو سنین کم هم باشه معمولا آینده ای نداره اگر بهش میرسیدین هم امکانش این بود که باز به جایی ختم نشه.در مورد نامادری هم نمیدونم ایشون چحوری رفتار می کنن اما به نظر من اونم یه انسانه وقتی بی محبتی ببینه از شما نمیتونه خیلی خوب باشه

Comments

بله به نظرم من بدم نمیگید میشه با مشکل مالی کنار اومد من با نامادریم خیلی خوبم گاهی رفتارای زشتی که ازش میبینم دلسردم میکنه و باعث این وضع میشه عشق هم که میشه گفت شکست عشقی بهم فشار نمیاره اینکه کسی نیست باهاش درد و دل کنم و باهاش حرف بزنم ناراجتم میکنه همه چیز روی توی خودم میریزم.خودم رو مشغول میکنم ولی یه غم نامشخصی تو دلمه همش

---

من همیشه اینو میگم خیلی وقتها زمانهایی که حس میکنید که باید یکی کنارتون باشه و شما رو در آغوش بگیره و به حرفای شما گوش بده میبینی کسی نیست حالا این اتفاق ممکنه تو هر نقطه ای از زندگیتون میفته و زمانهایی هست که خودت باید به تنهایی با مسدولیت زندگی رو به دوش بکشی و یا هم کسی نیست که اصلا ازت بپرسه که چی شده این عمگین شدن داره ولی افسردگی نه بهتره به جای اینجور چیزا دست روی زانوهاتون بزارید و از زمین بلند بشید و یه کار پیدا کنید و سر خودتون رو شلوغ کنید و بعدشم ادامه تحصیل شما تازه اول راهید نباید به این زودی خسته و دلزده بشید

Answer 2

سلام این غمه پنهانی توی دل همه * ما آدم های دنیا هست حتی اونی که جلوی تو وانمود میکنه که هیچ غمی نداره اگه اینو بدونی و بفهمی که همه عین توان اونوقت می فهمی که تنها کاری که باید انجام بدید اینه که وانمود کنی هیچ غمی نداری همیشه وانمود کردن به کاری بعد از مدتی باعث میشه اون مشکل کم بیاره و نابود بشه