سلام
لطفا راهنمایی کنید.
۳۷ سال دارم و مجرد هستم. با کسی هم تا به حال رابطه نداشته ام و چند سال است که در تلاش زیاد برای مهاجرت از ایران هستیم (به همراه پدر و مادر) و به این دلیل خواستگار هایی را هم رد کرده ام که خوب بودند. پسری سالها پیش از طریق خواهرانش پیشنهاد آشنایی به قصد ازدواج به من داد، البته کلا ارتباط تلفنی بود و ایشان را ندیدم، ولی چون دو سال از من کوچکتر بودن خانواده ام گفت فراموشش کنم و رابطه را قط کردم. اکنون ۱۲ سال گذشته، ایشان ازدواج کرده، زنش طلاق گرفته و یک فرزند دارد که با مادرش است. ایشان خودش هم اکنون با تنها مادرش زندگی میکند و در شهرستان دیگری است. ایشان مرا در شبکه اجتماعی پیدا کرده و در طی دو سال اخیر آنقدر ابراز علاقه و دلتنگی برایم میکند که نمیدانم چه کنم. میگوید که چقدر از ابتدا مرا میخواسته و به من فکر میکرده و میکند و اینکه تسلیم خواست من است. میگوید دلش میخواهد فارغ از قضیه جنسیت دوستدار من و حامی من باشد. تا جایی که میدانم شغل و خانواده خوبی دارد و به نظر مودب، منطقی و معتقد و نماز خوان است. بارها به ایشان گفتم به دلیل تصمیم به مهاجرت نمیتوانم دلبسته اش شوم و بیشتر آشنا شوم چون خیلی احساسی هستم و نمیخواهم کسی از من برنجد و یا حسرت به دل بشود، ولی حرفهایش تماما در راستای جذب من و ابراز علاقه است..در ضمن میگوید که اگر من نخواهم دیگر مزاحم نمیشود. با توجه به اینکه کم کم نیاز به عشق را در خود بیشتر از پیش میبینم و قضیه مهاجرت هم روند طولانی و پیچیده پیدا کرده، مانده ام دربرابر این ابراز علاقه چه کنم. با کسی هم صحبت نکرده ام و خانواده ام نمیدانند.لطفا کسی راه حلی به من بگوید که چکار کنم. نه میتوانم نزدیک شوم و نه دلم می اید آن حجم از عشق را نادیده بگیرم. در ضمن ایشان یک سال است که زنش طلاق گرفته چون گفته دیگر شوهرش را دوست ندارد (ولی دقیق نمیدانم) و دختر دو ساله دارد که با مادرش است. در ضمن من دارای فوق لیسانس و کارمند هستم و هنوز ایشان را از نزدیک نشناخته ام. ایشان گفته که قصد مهاجرت ندارد و کمی متعصب است.