من با شوهرم مشکل دارم یکیش اینه که یه بچه * هفت ماهه دارم و از وقتی بمن بدنیا اومد دو سه دفعه گفته به اون بچه بگو برات شوهر هم باشه یا مثلا میگه من گوه زیادی میخورن میام خونه یا میگه خاک بر سر من که منو به اندازه همون فینگیلی نمیخوای خودش خیلی با بچه بازی میکنه و یکسره براش چیزی میخوره و اسباب بازی برا منم اون اوایل که زایمان کردم برا بهانه گیری هام خیلی کادو میخرید حالا رابطمون نسبت به قبل کم شده ولی نه در اون حد که اون میگه حتی بهش پیامک میدم که امشب دو نفرش میکنیم میگه فقط حرف میزنی بعدم تو مهمونیای فک و فامیل خودش زیاد منو نمیبره قبل ازدواجم نمیبرد اونقدر یا اگه مهمونی از فامیلای من باشه می پرسه میخوای من بیام انگار مثلا مایه خجالت اگه باشه ولی خدایی ازشون سر تره ولی اینکه میگه منو نمی بینی اذیتم میکنه چون اهل گردش شبانه و اینکه بده شبا بیرون نبود الان میره میترسم یکی قاپشو بدزده بهرام دیوونم کرده دعوامون شده ولی تو دعوا فقط خودشو میزنه حتی سرشم زده به لبه تخت بخیه خورده ولی هیچی چرا باید فکر کنه بچه جاشو گرفته؟